روشنفکری دینی

سیری در روشنگریهای نجات بخش

روشنفکری دینی

سیری در روشنگریهای نجات بخش

اسلام برای اولین بار در تاریخ، مکتبی بود که احساس مذهبی و قدرت معجزآسای مذهب را که همواره در درونگرائی و ذهنیت فرد تجسم داشت و به تزکیه نفس و به ساختن انسان های متعالی می پرداخت، از آسمان به زمین آورد، این قدرت عظیم معنوی درونی و فردگرائی را وجهه بیرونی و اجتماعی نیز داد و در مسیر ساختمان جامعه بشری و رهبری عینی و زندگی این جهانی اجتماع انسان به کار گرفت.

علی شریعتی- ما و اقبال


 

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۴:۲۲

‹‹..کسانی که ادعا می‌کنند اخلاق‌مدار یا دین‌مدارند، میزان حساسیّتی که از خود در برابر نقض این ارزش‌ها نشان می‌دهند باید با میزان اهمّیّت ارزش نقض شده متناسب باشد. 
یعنی اگر در برابر نقض یک ارزش درجه چندم از خود واکنش شدیدی نشان دهند، امّا در برابر نقض یک ارزش درجه اول سکوت کنند و هیچ واکنشی از خود نشان ندهند، این نشان می‌دهد که انگیزه آنان در دفاع از ارزش‌های اخلاقی یا دینی انگیزه‌ای سیاسی یا اقتصادی است، نه انگیزه‌ای دینی یا اخلاقی. همچنین است اگر در برابر نقض یک ارزش خاص در دوره‌ای سکوت کنند و در دوره‌ای دیگر به آن اعتراض کنند.
بنابراین، روشن است که تعهد دینی و تعهد اخلاقی اقتضا می‌کند که ما برای همه ارزش‌ها درجه یکسانی از اهمیت قائل نشویم، و دربرابر نقض آنها حساسیت و واکنش یکسانی از خود نشان ندهیم. مثلاً حق الناس مهم‌تر از حق الله است، و حرمت دروغ و تزویر و ریا و ریختن آبروی مردم بیشتر از حرمت شرابخواری است. بنابراین، میزان پای‌بندی یک دیندار واقعی به ارزش‌های درجه چندم نمی‌تواند به همان میزان پای‌بندی باشد که او باید نسبت به ارزش‌های درجه اول داشته باشد. همچنین حساسیت و واکنش عاطفی و عملی او در برابر نقض این ارزش‌ها باید با درجه اهمیت ارزش نقض شده متناسب باشد.
برای مثال کسی که نسبت به بدحجابی حساس است، و حاضر است برای مبارزه با بدحجابی کفن بپوشد و تظاهرات کند، امّا نسبت به رواج دروغ و ریا و اختلاس و غارت بیت المال و فقر در جامعه خود بی‌تفاوت است، معلوم می‌‌‌شود که حساسیت‌های او دینی و اخلاقی نیست، بلکه سیاسی و اقتصادی است. متأسفانه در جامعۀ ما هستند کسانی که نسبت به بدحجابی واکنش تند و شدید نشان می‌دهند، امّا اگر در طول روز صدها کودک خردسال را مشاهده کنند که در اثر فقر به جای رفتن به مدرسه مجبورند در سر چهارراه‌ها یا پیاده‌روها جنس بفروشند یا شیشه اتومبیل‌ها را تمیز کنند، و دیدن این صحنه‌ها هیچ واکنشی را در آنان برنمی‌انگیزد.
درواقع مشکلی که ما داریم این است که نظام ارزشی اخلاقی و دینی در جامعه ما کاملاً وارونه شده، و ارزش‌های درجه چندم جای ارزش‌های درجۀ اوّل را گرفته‌اند. و این خود یکی از نشانه‌های یک جامعۀ بد اخلاق است. اتفاقاً هم اولیای دین و هم متفکران بزرگ ما نسبت به وارونه شدن نظام ارزشی بسیار حساس بوده‌اند. برای مثال، حضرت علی(ع) در آنجا که می‌فرماید: اسلام پوستین وارونه بر تن خواهد کرد، مرادشان همین است. یکی از نقدهای اصلی حافظ به جامعه دینی روزگار خود نیز همین است که در این جامعه نظام ارزش‌ها وارونه شده و ارزش‌های درجۀ دوّم یا چندم جای ارزش‌های درجۀ اوّل را گرفته‌اند. 
مثلاً آن‌جا که می‌‌گوید: «در میخانه ببستند خدایا مپسند .. . که در خانۀ تزویر و ریا بگشایند»، دقیقاً به همین نکته اشاره دارد که اگر کسی حساسیّت و دغدغۀدینی و اخلاقی درستی داشته باشد و نظام ارزشی مورد قبول او وارونه نباشد، به بازبودن در خانۀ تزویر و ریا باید بیشتر حساسیّت داشته باشد تا باز بودن در میخانه.
به‌علاوه، نکتۀ اخلاقی مهّم دیگری که در این بیت نهفته است این است که سلب آزادی مردم و تحمیل ارزش‌های درجۀ دوّم دینی و اخلاقی بر آنها با استفاده از زور موجب شیوع و رواج تزویر و ریا در جامعه می‌‌‌شود و این به معنای دفع فاسد به افسد است. غزالی نیز وقتی علم اخلاق را فقه باطن می‌نامد و آن را برتر از فقه ظاهر می‌نشاند و از احیای علوم دین سخن می‌گوید، درواقع در صدد اصلاح این وارونگی است. مقصود او از احیای علوم دین احیای علوم باطنی مانند اخلاق و عرفان است، وگرنه می‌دانیم که در زمان او علوم ظاهری مانند فقه و کلام پررونق بودند..››

ابوالقاسم فنایی 

 

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۴:۱۶


گاهی آن چیزی که به صورت دواست خودش درد است و  چیزی که مردم او را طبیب و ملجأ می پندارند، همان خودش دشمن و حریف است. این حقیقت در اصول اجتماعی هم جاری است. ممکن است مردمی، شخصی یا طبقه ای را حامی و مدافع خود یا دین خود فرض کنند و آنها را شبان بدانند، در صورتی که گرگ واقعی آنها هستند. وای به حال اجتماعی که دواهای آنها درد و شبانهای آنها گرگ دیگر باشد.

مرتضی مطهری،یادداشتها، ج ۱۵/ ص۳۵۲

 

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۴:۰۹


تکاثُر، به معنای زیادداری و زیاده خواهی مال و ثروت و افتخار به آن است.
 اِتراف (بر وزن اسراف)، به معنای مصرف‌های پر ریخت و پاش، و نامّتعهّدانه، و شاد خواری، و قارونیگری، و بیدردی و لا تعهّدی در مصرف است.

و این هر دو، از صفات انسان سلیمُ العقل و معتدلُ الفطره نیست. و در تعالیم اسلام، با آن دو، بسختی مبارزه شده است.

در قرآن کریم، سوره‌ای دربارۀ «تکاثــــــر»، و کوبیدن آن، و مبارزه با آن آمده است. چنانکه آیات فراوانی دربارۀ مبارزه با اِتراف و اسراف رسیده است.

در حدیثی بسیار مهم، داشتن و خواستن مال فراوان و تکاثری، از «جنودُ الجهل» شمرده شده است. 
جُنودُ الجهل، یعنی: نیروهایی فعّال در وجود انسان، که منشأ عقلانی ندارند، بلکه منشأ جهلانی و نفسانی دارند، و از جهالت و جاهلیّت انسان‌ها سرچشمه می‌گیرند.

قرآن کریم می‌فرماید:

الهاکُمُ التکاثُر، * حتی زُرتُم المَقابر

ثروت زیاد خواستن و داشتن و نازیدن به آن، شما را از هرگونه تعهُّد پذیری (و مسئولیّت شناسی و دینداری و انسانیّت‌باوری) باز داشت. پیوسته در پی خواستن مال بسیار بودید، تا سر از قبر درآوردید.

تکاثر، در «سورۀ حدید»، آیۀ ۲۰ نیز، بشدّت مورد طرد و نکوهش قرار گرفته است. و اشاره کردیم که در احادیث معتبر نیز چنین است.

اینکه اسلام، با این شدّت، با «تکاثر» مبارزه کرده است -از جمله- برای این است که تکاثر (یعنی خواستن و داشتن و جمع کردن مال بسیار)، یک گناه مرکّب، و یک جنایت_مضاعف است، زیرا، که فقر فقیران، و کمبودداری کمبودداران، و نیازمندی نیازمندان، نتیجۀ زیادداری و زیاده‌خواهی سرمایه‌داران است، که در احادیث به آن تصریح شده است، و تجربه نیز مؤیّد آن است.

حضرت علی«ع» می‌فرماید:
خداوند سبحان، روزی فقیران را، در اموال توانگران و سرمایه‌داران قرار داده است، پس هیچ فقیری و نیازمندی گرسنه (و فاقد امکانات زندگی) نمی‌ماند، مگر به این جهت که توانگری حق او را نداده (و خورده) است. و خداوند بزرگ، در روز قیامت، از توانگران بازخواست خواهد کرد!

أئمّۀ طاهرین«ع» نیز، در احادیث و سخنان خود، دربارۀ این موضوع با تأکید سخن گفته‌اند، و در کتاب «الحیاه»، شماری از این احادیث ذکر شده است.

بنابراین، اگر جامعه‌ای اسلامی باشد، نباید در آن جامعه، از سرمایه‌داری‌های کلان و تکاثری جانبداری شود، و نباید اینگونه متکاثران، مورد احترام جامعه -چه رسد به عالمان- باشند . در احادیث رسیده است که با اینگونه کسان، یعنی متکاثران اترافگر، و اسرافکن، و افزونداران شادخوار، و حیوان زیست (که مانند حیوانات همه چیز را برای خود می‌خواهند)، معاشرت نکنید، که معاشرت با آنان دل را می‌میراند، و وجدان انسانی را تباه می کند!

امام علی«ع» می‌فرماید:
من، جلودار مؤمنانم 
(که در دنبال من می‌آیند…)،
 و مال، جلودار فاجران و بدعملان است
  (که در دنبال آن می‌روند، و سر به فرمان آن دارند…)

این آیات ضدّ تکاثر، و این احادیث ضد مال‌اندوزی، همه برای این است که «شرّ امّت»، همه کارۀ امّت نشوند.
 آری، در جامعۀ دینی، و در حاکمیّت دینی، نباید سرمایه‌داران و ثروت‌دوستان به هیچ مقامی منصوب شوند .
  زیرا -چنانکه مکرّر نقل کرده‌ایم- پیامبر اکرم «ص» فرموده‌اند:  « اغنیاء و توانگران اشرار امّت منند» 
  و معلوم است که  
  از شرّ امّت امید خیری برای ضعفای اُمّت نیست.

و تجربه نشان داده است، که پاره‌ای از اینگونه کسان، که در مشاغل دولتی وارد شده‌اند، دست به اختلاسهای کلان زده‌اند، یا زمینه را برای اختلاس اموال عمومی، بوسیلۀ دوستانشان و همسودان فراهم کرده‌اند؛ و خون ایتام جامعه را مکیده‌اند!! و به علت ارتباطات قوی با یکدیگر و رشوه‌های کلان و… دستگاههای قضایی مُرده نیز نتوانستند، با آنان مقابله کنند، و حقوق توده‌های محروم و ایتام مظلوم را از حلقوم آنان بیرون کشند.

محمدرضا حکیمی، منهای فقر 


 

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۵۲


اسلام‌ ایمانی‌ را که‌ نتیجۀ‌ آن‌ عدالت‌ در زندگی فرد و جامعه‌ نباشد، برنمی‌تابد

: صدها دستور اسلامی، که‌ عدالت‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ را در عمق عبادات‌ وارد می‌سازد و آن‌ را از جملۀ‌ شرایط‌ صحیح‌ بودنِ آنها می‌شمارد، به‌ روشنی‌ نشان‌ می‌دهد که‌ عدالت‌ اجتماعی‌ و عدالت‌ اقتصادی‌ نه‌تنها دو حکم‌ فرعی‌ و دو واجب‌ عادی‌ و معمولی‌ نیستند، بلکه‌ بر پایۀ‌ عقیده‌ و ایمان‌ استوارند و از آنها جداشدنی‌ نیستند. اسلام‌ ایمانی‌ را که‌ نتیجۀ‌ آن‌ عدالت‌ در زندگی فرد و جامعه‌ نباشد، برنمی‌تابد. از این‌ رو عدالت‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ در اسلام‌ ریشه‌دار، دائمی‌ و فراگیر است، زیرا با طبیعت‌ و هستیِ‌ مؤ‌من‌ درآمیخته‌ و از درونِ‌ فرد و جامعۀ‌ مسلمان‌ سرچشمه‌ گرفته‌ است.

موسی صدر،
 «رهیافت های اقتصادی در اسلام»

 

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۴۸

 

« سرمایه‌داری بیش از هر گرایش دیگری از دارایی اسلام باخبر است و می‌داند اسلام قدرتی نهفته در نفوس بشری دارد و از نظامی برخوردار است که جبروت سرمایه‌داری را از بین خواهد برد . از این رو سرمایه‌داری با هیچ چیز به اندازه اسلام نمی‌جنگد و از هیچ چیز به اندازه سیطره اسلام که یاور ضعیفان و آزادی‌بخش ملت‌ها است ، نمی‌هراسد . به همین دلیل با همه توانش با اسلام جنگید و تلاش کرد همه عرصه‌ها را از اسلام خالی کند تا میدان برایش باز شود و بتواند استثمارگری کرده و حقوق ضعیفان را پایمال کند . در این راستا مسلمانان را نسبت به دینشان و اسلامشان ، بی‌تفاوت ساخت و تلاش کرد اسلام را در نگاه مسلمانان به یک رابطه سطحی بین انسان و خدا تبدیل کند و همه مظاهر درخشان اسلام را که به‌شدت از آن می‌هراسد و منافع و اهدافش را تهدید می‌کند از آن بگیرد .»

محمد باقر صدر. بارقه‌ها، ص٣١٣.


 

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۴۵


اسلام جهتی ضد اشرافی دارد،
دین مردم است، 
با طبقات حاکم سر مبارزه ای آشتی ناپذیر دارد، 
با ملاء (کله گندها) یا مترف (شکم گنده ها) و حتی با طبقه یا روحانیون (احبار ورهبان)
 که در همه جامعه ها وادیان گذشته یکی از طبقات حاکمه بوده اند؛
 هدف نهایی اسلام استقرار عدالت و برابری جهانی است.
 (لیقوم الناس بالقسط) 
فلسفه تاریخ اسلام پیروزی قطعی و مقدر توده محکوم و مردم اسیر و ضعیف و حکومت آنان بر روی زمین است: 
ونرید ان نمن علی الذین استعضفوأ فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعهم الوارثین 

علی شریعتی،
اقبال، معمار تجدید بنای تفکر اسلامی

 

 

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۴۳


ﻛﺴﺎﻧﻰ ﮔﻔﺘﻨﺪ و ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﭼﻮن از دﻳﻦ، ﺳﻮء اﺳﺘﻔﺎده ﻣ ﻰ ﺷﻮد ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، راه ﺣﻞ، ﺗﻔﻜﻴﻚ دﻳﻦ از ﺣﻜﻮﻣﺖ اﺳﺖ .
 ﻣﺎ ﺑﻪ آ نﻫﺎ ﻋﺮض ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﻣﮕﺮ از ﻋﻠﻢ ﺳﻮء اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤ ﻰ ﺷﻮد؟ ﻣﮕﺮ از ﺗﻜﻨﻮﻟﻮژى، از آزادى، از ﻣﻔﻬﻮم روﺷﻨﻔﻜﺮى، از ﻫﻤﻪ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ﺳﻮءاﺳﺘﻔﺎده ﻧﺸﺪه و ﻧﻤ ﻰ ﺷﻮد؟
  ﺷﻤﺎ آﻳﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﮔﻔﺘ ﻪ اﻳﺪ ﻛﻪ ﭼﻮن از ﻋﻠﻢ ﺳﻮءاﺳﺘﻔﺎده ﻣﻰ  ﺷﻮد، ﻣﺎ ﻋﻠﻢ را ﻛﻨﺎر ﺑﮕﺬارﻳﻢ؟ 
  ﭘﺲ ﭼﺮا درﺑﺎره دﻳ ﻦ، ﭼﻨﻴﻦ ﺳﺨﻨﻰ ﺑﻪ زﺑﺎن ﺟﺎرى ﻣﻰ  ﺷﻮد؟ 

حسن رحیم پور ازغدی، 
محمد، پیامبری برای همیشه ص ۲۱

 

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۴۱


 برخورد عقاید و آراء اگر با متد صحیح و به صورت منطقی و دور از هرگونه هوچیگری باشد، موجب پیشرفت علم است .
  معارف اسلامی  هرچه بیشتر به مبارزه کشانده شود، اصالت آن آشکارتر می‌گردد.

مرتضی مطهری،
نامه‌ها و ناگفته‌ها، ص ۱۹۰

 

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۳۷


️ یکى از مصیبت هاى زمان ما این است که اشخاص دارند کم کم جانشین ارزش ها مى شوند؛ این خطرناک است. 

مبادا ما را به جاى ارزش ها بنشانند. 
عکس مسأله صحیح است. 
«اِعْرِفِ الْحَق تَعْرِفْ اَهْلِه». 
تعلیم اسلام و تعلیم مولا این است. 
تو ارزش ها را بشناس و اشخاص را با ارزش ها بسنج. 
بحث ها باید بر محور ارزش ها باشد، حمایت ها باید از ارزش ها باشد، درودها باید بر ارزش ها باشد. 
ما باید اول ارزش ها را بشناسیم، بعد اشخاص را.
منزلت مردان و انسان ها را با محکِ حق عیار بزنید و بشناسید. 
معیارها باید مطرح باشد. 


محمد حسینی بهشتی
حزب جمهوری اسلامی گفتارها، گفتگوها و نوشتارها ص ۱۰۳

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۳۶