روشنفکری دینی

سیری در روشنگریهای نجات بخش

روشنفکری دینی

سیری در روشنگریهای نجات بخش

سرشت ایرانی در طی زمان و بر اثر عواملی ریشه دار چنان شده که بیشتر گراینده به تفکر اشراقی باشد، نه استدلالی؛ بیشتر عاطفی باشد تا واقع بین. فکر اشراقی یعنی آنکه احساس و جهشهای آنی ذهن بیشتر از تفکر و منطق در داوری و تصمیم گیری مداخله داشته باشند. نتیجه این طبیعت احساسی غلبه افراط و تفریط بر امور است و موجب شده ایرانی یا چیزی را زیاد دوست بدارد یا زیاد دشمن...
آنچه برای ما از نان شب واجبتر است گسترش سلطه عقل و ضابطه و قاعده می باشد.

محمّد‌علی اسلامی‌نُدوشن
گفته ها و ناگفته ها

۰ نظر ۲۶ آذر ۹۸ ، ۲۱:۵۷

علی (ع)، دو طبقه را سخت دفع کرد :
1- منافقان زیرک
2- زاهدان احمق
همین دو درس، برای مدعیان تشیع او کافی است که چشم باز کنند و فریب منافقان زیرک را نخورند . تیزبین باشند و ظاهر بینی را رها نمایند، چرا که جامعه تشیع در حال حاضر سخت به این دو درد مبتلا است .


مرتضی مطهری ،
جاذبه و دافعه علی علیه السلام

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۸ ، ۲۱:۴۴


براى هر انسان آگاه، هر «روز» کتابى است که درس هایی خواندنى در آن نوشته شده باشد.

محمد تقی جعفری

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۸ ، ۲۱:۳۲


«مَنْ لا مَعاشَ له لا مَعاد له»، اصولا معاد را به زندگی مادی وابسته می‌کند... جامعه هایی که اقتصاد نادرست دارند، فرهنگ نادرست هم دارند، ارزش‌های اخلاقی هم در آنها رو به ضعف می‌رود.

علی شریعتی،
جهت گیری طبقاتی اسلام

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۸ ، ۱۹:۳۹


در جهان امروز، در نتیجه استخدام امر دینی توسط قدرت سیاسی و بازار، دو شکل از توسل به دین پدیدار شده است :
معنویت گرایی و بنیاد گرایی.

معنویت گرایی،
بی شکل، فرد گرا، محافظه کار و خود مختار است که در دام سیاست زدایی میافتد.
بنیاد گرایی،
مهاجم، طلبکار، اراده گرا و هویت طلب است که در دام خشونت میافتد و مدام تکفیر میکند.

این دو رویکرد، را نمیتوان دو پدیده دینی یا دو گرایش دینی خواند بلکه دو نوع از توسل به دین توسط قدرت سیاسی و بازار هستند که با استفاده از پوشش و زبان دین ایجاد شده اند.

سارا شریعتی،
معنویت سیال، هویت مهاجم

۰ نظر ۲۵ آذر ۹۸ ، ۱۳:۱۵

اسلام پیروانش را از بند فناپذیرها برحذر میدارد و به دلبستگی به فنا ناپذیرها دعوت میکند.

حمید انتظام
جایگاه دنیا و آخرت در اخلاق اسلامی

۰ نظر ۲۱ آذر ۹۸ ، ۲۱:۰۵

حواله دادن همه مشکلات به گروه محدودی که در راس قدرت قرار گرفته اند درمان اساسی درد نیست ...
که پیامبر فرمود: هرگونه باشید، همانگونه حکومت میشوید.

عبدالعلی بازرگان

۰ نظر ۲۱ آذر ۹۸ ، ۲۱:۰۰

همواره سعی کرده ام تاکید کنم دین قبل از آنکه توشه آخرت باشد، والاترین وسیله برای زندگیست.
 

موسی صدر
نای و نی ص 239

۰ نظر ۱۹ آذر ۹۸ ، ۲۱:۱۸

ما در جامعه‌ای سلسله مراتبی زندگی میکنیم و در چنین جامعه‌ای افراد در موقعیت برابر نیستند یعنی یکی در موقعیت بالاتر است و حرف میزند و دیگران گوش میکنند ودر نتیجه گفت‌وگویی صورت نمیگیرد. البته در همه جا پرسش و پاسخ هست، اما این پرسش و پاسخ نه برای به چالش کشیدن و طرح بحث جدید بلکه برای تصریح بحث و روشن شدن نقاط ابهام است.

 

ما نخبگان اعم از روشنفکران و دانشگاهیان و عالمان دینی چنان درگیر بحث‌های خودمان میشویم که جامعه را فراموش میکنیم. برای ما گفت‌وگو از مقوله‌ای ارتباطی به امری قائم به ذات بدل میشود. یکی راجع به مساله‌‌ای سخن میگوید و بقیه نسبت به او واکنش نشان میدهند، یکی دیگر راجع به امر اجتماعی حرف میزند و بقیه با او بحث میکنند. در این دنیای نخبگان اجتماعی که درگیر هم میشوند و با یکدیگر گفت‌وگو میکنند، البته بیشتر گفت‌وگوی «کرها» (ناشنوایان) صورت میگیرد. یعنی افراد به حرف هم گوش نمیدهند، در حالی که به هم جواب میدهند. کم‌کم این فضای بحث کرها چنان داغ میشود که مدام در مطبوعات و رسانه‌ها و مجلات و محافل روشنفکری از شما میخواهند که در این زمینه‌ها بحث کنیم. این وسط باب خود گفت‌وگو و مفهوم ارتباطیاش از میان میرود و جامعه نخبگان به یک جامعه مستقل بدل میشود که در آن تعداد مشخصی از آدم‌ها با یکدیگر مدام به بحث میپردازند. آنچه از دست میرود متن جامعه است.

با هم صحبت نکنیم و از جامعه بیدفاع صحبت کنیم. روشنفکران چنان درگیر نظریات و مباحث خودشان هستند که جامعه رها شده است و به این فکر نمیکنند که افکار جامعه را چه کسی میسازد. ما دانشگاه‌ها و محافل علمی و روشنفکری را پر کرده ایم از بحث‌های خودمان و از این حیث گفت‌وگو نداریم. البته به هم گوش نمیکنیم، اما مدام همایش و جلسه و بحث داریم؛ گفت‌وگو با مریدان و شاگردان و دوستان. اما به این فکر نمیکنیم که چه کسی افکار عمومی را میسازد. مگر روشنفکر کسی نیست که حقیقت اجتماعی را به قدرت سیاسی میگوید. یکی از تعریف‌های الیت (نخبه) یعنی برگزیده که حرف مردم را بگوید و منعکس کند. اما الان ما روشنفکران کری هستیم که مردم را لال میبینیم. مردم لال کسانی هستند که نمیتوانند حرف بزنند. روشنفکران مردم را رها کرده‌اند و به بحث خودشان می پردازند.

در چنین فقدان و خلأیی چه کسی از جامعه حمایت میکند و صدای جامعه میشود؟

 

سارا شریعتی

 

۰ نظر ۱۹ آذر ۹۸ ، ۲۰:۵۴

عیب ما ایرانیان این است که در اثر ۲۵۰۰ سال استبداد و سلب حیثیت و شخصیت،عادت کرده‌ایم بر سر سفره‌های چیده‌شده و فراهم‌آمده بنشینیم و مشکلات و مسائل را بلای آسمانی یا توطئه‌‌ی اجنبی گرفته از اتکای به خود و از اقدام و ابتکار فرار نماییم. ‌

مردم و حتی احزاب و گروه‌ها،انتظار و تصورشان این بود که با رفتن شاه و سقوط نظام استبدادی،چون مانع اصلی از بین می‌رود همه‌چیز درست و مطابق دلخواه خواهد شد؛ شعر معروف حافظ به صورت شعار درآمده همه می‌‌گفتیم:
منظر دل نیست جای صحبت اغیار/دیو چون بیرون رود فرشته درآید ‌

ما اشتباه می‌کردیم؛ می‌بایستی بگوییم «دیو چون بیرون شود فرشته درآید» و دیو در نظرمان نمی‌بایستی شخص شاه باشد بلکه استبداد و فرهنگ و روحیه‌ی استبدادی باشد.دیوی که استبداد و طاغوت است باید از درون و از نفوس طبقات ملت بیرون انداخته شود؛ این کاری بود که قبلاً به طور جدی انجام نگردیده بعداً نیز توجه لازم به آن نشد. ‌

علاوه بر بیرون رفتن دیو،فرشته هم برخلاف شعر شاعر،خود به خود داخل نمی‌شود.فرشته‌های آزادی و استقلال را می‌بایستی خودمان در درون افکار و آمال و اخلاقمان حتی در آداب و عاداتمان قبلاً یا بعداً ساخته و پرورش داده باشیم. ‌

 مهدی بازرگان،

مجموعه آثار (۲۴).

۰ نظر ۱۹ آذر ۹۸ ، ۱۲:۰۶