هر چیزی را نفهمیده انکار کردن،
رویهی دیگر همان تعصبی است که در عوام سراغ داریم که
خیلی چیزها را نفهمیده باور دارند.
علی شریعتی
هر چیزی را نفهمیده انکار کردن،
رویهی دیگر همان تعصبی است که در عوام سراغ داریم که
خیلی چیزها را نفهمیده باور دارند.
علی شریعتی
اکنون بچه های ما دو جورند :
۱. یکی یک روح لش دارد، پفیوز است و سطحی است، از همان اول معلوم است که چیزی نیست. این بچه در نظام جدید و در فرهنگ جدید و در تمدن جدید چه به اروپا برود و چه در تهران بگردد فرقی نمی کند. طبیعی است که این پفیوزی که گفتم، بهترین خوراک باشد برای یک تیپ مدرن، یک تیپ فرنگی بدلی دست دوم دوبله شده ی به فارسی مبتذل گردیدن، یعنی همان چیزی که نظام اقتصادی امروز می خواهد، همان چیزی که قالب های فرهنگ استحماری می خواهند و فرهنگ استعماری می خواهد.
این تیپ درست یک ماکت است، یک مانکن گچی ای است که هر لباسی را به تنش می کنند و هرطور بخواهند بزکش می کنند و هر تزیینی را هم به گردن و بدنش آویزان می نمایند. این تیپ طعمه ی استعمار می شود و طعمه ی فرهنگ استعماری و طعمه ی ارزش های تحمیلی دشمن.
۲. تیپ دیگری است که جدّی است و به ارزش های انسانی واقف است، اصلاً زن مسول است، مرد مسول است و در درونش آرمان های انسانی بیشتر از این احساسات دنیاگرایی فردی خلجان دارند، این آدم تغذیه ی فکری می خواهد و طبیعی است که تغذیه ی فکری را کسانی که غذا دارند به وی می رسانند.
گرسنه هیچ وقت سر سفره ی خالی طاقت نمی آورد، یک ساعت، دو ساعت صبر می کند و بالاخره یک جایی می رود که غذا گیر بیاورد و معلوم است که هرکس به وی غذا بدهد، نمک پرورده ی او می شود، این یک امر طبیعی است، نمی شود کسی را سر سفره ی خالی دعوت کرد و یا کسی را در آنجا نگه داشت.
.
علی شریعتی
خودسازی انقلابی ، ص ۳۰ - ۳۱
.
وقتی مذهبیهای یک جامعه نتوانند مذهب را از سنتهای بومی و قومی تفکیک کنند، میتوان از جوانهای روشنفکر مدرن انتظار داشت که وقتی میخواهند با کهنگی مبارزه کنند، مذهب را از نظامهای اجتماعی کهنهشان تفکیک کنند؟
علی شریعتی
م آ ۲۱ ص ۲۳۳
"نبردی که اسلام آغاز کرد، نه نخستین نبرد است نه آخرین نبرد؛ هرکس در هرجا و هرگاه که برای عدالت رودرروی ستم برخیزد، در این جهاد بزرگی که از آغاز تاریخ انسان آغاز شده است و همواره در همه نسلها و همه عصرها شعله ور بوده و خواهد بود شرکت کرده و به گفته امام صادق : با حسین در عاشورا و در کربلا شمشیر زده است! "
علی شریعتی
م آ ۱۹ - حسین وارث آدم
.
انسان به میزان برخورداریهایی که در زندگی دارد انسان نیست بلکه درست به اندازه نیازهایی که در خویش احساس میکند انسان است؛ هرکسی به میزانی انسانتر است که نیازهای کاملتر و متعالیتری دارد .
علی شریعتی،
نیایش
.
.
" مقابله و مقاومت عجولانه و ناپخته و غیر منطقی در برابر یک تهدید، به توسعه هر چه بیشتر آن تهدید کمک میکند؛ این یک قانون بزرگ است."
علی شریعتی،
م آ ۲۱.
پی نوشت:
شریعتی در تشریح نحوه برخورد جناح سنتی با مدرنیسم تحمیلی غرب با اشاره به این مساله، شکل مقاومت آن جناح را عامل حصول نتیجه ای معکوس و تقویت جریان یاد شده میداند.
.
.
"... بزرگترین نقص در بینش انسان اینست که همیشه فقط یک روی سکه را میتواند ببیند... یکی از نوسانهای فکری میان دو رویه از یک حقیقت گرایش یک بعدی به وحدت یا تنوع است: تکیه بر وحدت به دیکته شدن عقاید و ارزشها و هدفها و حتی احساسها بر انسانها، یعنی دیکتاتوری میانجامیده است و در فرار از این دیکتاتوری که تکیه گاههایی چون حقیقت الهی ، واقعیت علمی و اصالت ملی را بهانه میکرده، آزادی که ارزشی نسبی است، ارزش مطلق میشده (و این یک اصل رایج دیالکتیکی در حرکت معنوی انسان است که حقیقت نسبی وقتی در تضاد با یک باطل مطلق قرار میگیرد چهره یک حقیقت مطلق میابد) و از صورت حقیقیش که وسیله است و شرط و وضع ، در آمده اصالت مییابد و هدف می شود و خود به ذاته تقدس مطلق می گیرد و باز چنین تلقی از آزادی شک نیست که چنانکه میشناسیم و میبینیم، نتایجی به بار میآورد که از شدت سیاهی و شومی و تباهی، وجدانهای انساندوست مردم گرای عدالتخواه و مسؤول و آرمانی را به سوی تبری از آزادی و تولای وحدت گرایی و حتی دیکتاتوری سیاسی – فکری میکشاند و زشتی ها و فاجعه های توتالیتاریسم عقلی و اعتقادی را از چشم و ذهن روشنفکران نیز می برد و آنرا حقیقت مطلق و ایدهآل مقدس مینماید.
میبینیم که چگونه در این چند قرن اخیر از رنسانس تا کنون، روشنفکران مسؤول و رهبران مترقی، میان این دو قطب در "سعی بی ثمر" بودهاند و از آن رو به این رو، از این رو به آن رو سکه را بر میگردانده اند و وارونه می کردهاند و نامش "انقلاب" !
وحدت جعی در شکل حاکمیت مطلق و همه جانبه کلیسا و به نام سلطنت الهی و حق پرستی و اخلاق و...؛ روشنفکران در نبرد با این خفقان ناشی از دیکتاتوری فکری و تحمیل یک فکر بر همه، مبارزه مقدسی را به سوی آزادی و به سود رشد متنوع و آزاد استعداد ها و اعطای فرصت ابتکار و انتخاب و تحمل تضاد و جدال فکری و علمی و عقیدتی و امکان تحقیق و ابراز وجود و شکوفایی نبوغ و... آغاز کردند. شعارها چه بود؟ لاییک شدن ( غیر مذهبی شدن) حکومت و نیز تعلیم و تربیت، استقلال علوم، فلسفه و هنر و ادب و اقتصاد از سلطه حکام و عقاید مذهب حاکم؛ تا خود آزادانه رشد کنند؛ انسانها از هر مذهبی و نژادی از زندگی مادی و معنوی جامعهشان برخوردار شوند و امکان اختلاف و درگیری و جدال عقاید و تنوع انتخابها ، افکار را زندانی یک تعصب و محروم از دیگر جریانهای فکری، تجربه های عملی، برداشتها و تلقی ها و تفسیرهای مذهبی، فلسفی و خلاقیتهای ادبی و هنری نسازد و یخهای جمود ذوب شود و تغییر و تنوع و تضاد، حرکت را و تکامل را و دست یابی به حقیقت را تامین و تسریع کند و کرد و دیدیم که اروپا چگونه پس از هزار سال درجا زدن تا از زیر سرپوش واحد فکری رها شد، چنین شتاب گرفت و جهان را مسخر خویش ساخت.
اما این آزادی کم کمک ضعفهای خود را نشان داد! پیشرفت... آری اما به کدام سو؟ ثروت...آری اما به سود کدام طبقه؟
علم...آری اما در خدمت چی؟ تکنولوژری...آری اما در دست کی؟ آزادی! می بینی که در آن همه به تساوی حق تاختن دارند و مسابقه ای به راستی آزاد و بی ظلم و تبعیض و تقلب در جریان است؛ اما طبیعی است که فقط آنها که سوارهاند پیش میافتند و هرکه اسبش گرانقیمت تر است، برنده واقعی است. هر کس حق دارد هرکاری بکند. آری اما عملا تنها کسانی از این حق عام بهره میگیرند
که توانایی و تمکن کار را بیشتر دارند...کثافت و پوچی و تبعیض و رشد حقه بازی و ریا و اقتدار سرمایه داری و لازمه اش ظلم و استعمار و جنگ و جنایت... باز روشنفکران بیدار و بینا و بیزار از این اوضاع را وسوسه میکند که سکه را به آن رو برگردانند،
انقلاب کنند! این چه وضعی است؟ "
علی شریعتی.
(م. آ. ۱). نامه ای به احسان. اوایل ۱۳۵۶. با تلخیص
.
یک ملاک برای قضاوت درباره هر مساله ای که طرح میشود هست و آن اینکه:
این مساله اکنون و در این شرایط مکانی و زمانی من و جامعه ام ، چه تاثیری در زندگی من و سرنوشت فردی و اجتماعی من دارد ؟
اگر بی تاثیر است یا در برابر دردها و مسایلی که بدانها دچارم اهمیت چندانی ندارد ، باید بفهمم که مساله یا غلط طرح شده یا غلط حل شده یا اساسا طرح شده تا مسایل مهمتری مطرح نشود و از توجه به آنها باز مانم ...
علی شریعتی
انتظار عصر حاضر از زن مسلمان
.
متاسفانه زیباترین، عمیق ترین، سنگین ترین، با ارزش ترین و انسانی ترین کلمات و اصطلاحات و شعارهای قرآن را بدترین، سطحی ترین، بی ارج ترین، پست ترین و گاه ضد انسانی ترین افراد و در مبتذل ترین موارد، به قدری استعمال و مستعمل کرده اند و به قدری آلوده کرده اند که به سختی می توان زیبایی، عمق، سنگینی و ارجمندی و غنای آنها را به خودشان باز گرداند - از بس بدجوری در ذهن ها نقش بسته اند - برخی را اساسا برعکس معنی کرده اند. برخی را معنی انحرافی داده اند.
برخی را از معنی انداخته اند و برخی را از نظر درجه ی معنی دادن، پایین آورده اند و حقیر کرده اند...
علی شریعتی،
شیعه ص۷۱
.
«مَنْ لا مَعاشَ له لا مَعاد له»، اصولا معاد را به زندگی مادی وابسته میکند... جامعه هایی که اقتصاد نادرست دارند، فرهنگ نادرست هم دارند، ارزشهای اخلاقی هم در آنها رو به ضعف میرود.
علی شریعتی،
جهت گیری طبقاتی اسلام