روشنفکری دینی

سیری در روشنگریهای نجات بخش

روشنفکری دینی

سیری در روشنگریهای نجات بخش

سخنی با جوانان

چهارشنبه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۸، ۱۰:۴۶ ق.ظ

جوانان!!  شما اکنون در سر راه چندین تهاجم قرار گرفته اید: 
1- تهاجم برخی عملکردهای مخالف با مقررات دین اسلام( در حکومتی به نام دین) از سوی برخی, در قضاوت, در بازار و اقتصاد و ایجاد تورم, در برخورد قرون وسطایی با کرامت انسانی, در ایجاد حاشیه امن برای طبقه ای جدید,بدتر از طبقه جدید" میلوان جیلاس" و ...

2- تهاجم اعتقادی و ایمانی, با انواع حیله های بیانی, با تقلید از متفکران متحجر, یا بی مایه , یا بیمار,  یا مأمور غربی, یا انجام دادن نوعی مأموریت, با خباثتی شیطانی در نفس پرستی و خودخواهی و نام طلبی.

3- تهاجم اوضاع زندگی, بیکاری, ابهام وضع آینده, و جنایات اصحاب کیل و میزان در ایجاد تورم های جهنمی و گرانیهای چپاولگرانه و بی دلیل, و نفوذ ایادی فراماسونی در اوضاع, که اینهمه,  بیشتر شما را از تشکیل خانواده و هرگونه سامانیابی در زندگی و آتیه خویش نا امید می کند و باز می دارد.

4- تهاجم احوال جوانی و اوضاع بدنی و بیولوژیکی. 

5- تهاجم آمال جوانی و اوضاع روحی.

اگر به این امور توجه کنید می بینید که خداوند متعال در این روزگار شما را از نظر دینی و حفظ مبانی اعتقاد و عمل در حال امتحانی سخت قرار داده است,پس باید برای سربلند بیرون آمدن از این امتحان در نزد خداوند کمر خود را محکم ببندید..., تحت تاثیر این و آن قرار نگیرید...و با چنگ و دندان, دل خود را از هر تزلزلی و کشش نادرستی محکم نگاه دارید...درباره دین اطلاع درست بدست آورید و گول هر ادعا یا نظریه را نخورید...دین و عقائد دینی خود را ساده نگیرید و مفت از دست ندهید...
همچنین اسلام را با عملکردهاواشخاص مقایسه نکنیدو فاسدان و دنیاداران را -در هر لباس- ملاک دین شناسی نشناسید!  یعنی نه گول سخنان کسانی را بخورید که مدعی عمل کردن به اسلامند,  ولی به اسلام عمل نمی کنند, و زندگیهایشان نیز   - اغلب - شباهتی به مقاماتی اسلامی و کارگزارانی در حکومت اسلامی, ندارد...و نه گول سخنان کسانی که در بنیادهای اعتقادی شما - بنابر نظرها و اهدافی معین و شبه فلسفه های واهی- شک و شبهه وارد می کنند. 

آری گول نخورید که گول خوردن, کار به دستتان می دهد, و روزی می نگرید که عزیزترین چیزها- جوانی, اعتقاد, عبادت, پاکی- را که گرانمایه ترین سرمایه و فرصت بوده است از دست داده اید, آنهم در برابر مشتی مدعی بی عمل یا مشتی سخنگویان و نویسندگان فاقد روحیه الهی و تحصیلات کافی دینی و درایت اعتقادی و علاقه به نهادینه های معنوی و اهداف سالم اجتماعی...
این کسان در نوع خود و با مقاصدی - پسمانده های دو سه قرن اخیر غرب را ( که از درگیری جمعی از فاضلان غربی با کلیسا و کتاب تورات تحریفی و انجیل کم محتوای اختلافی سرچشمه گرفته است) , یا سخنانی سیاسی را که در قالب مطالب فرهنگی ادا می شود, به شما تحویل می دهند و بس...
آری،اگر در این کشاکشها چون کوه استوار نبودید و چون بید لرزیدید, جز افسوس خوردن ابدی چیزی ندارید.

اینجانب, پس از بیش از 60 سال تجربه عمیق فرهنگی, اعتقادی, سیاسی, فلسفی, مبارزاتی... شما جوانان عزیز را - از دختر و پسر- در این روز و روزگار, به حفظ کردن خود و صیانت مسئولانه و جدی خویش, از افتادن در دام دو  خطر بزرگ و وحشت آور, فرا می خوانم: 

1- ملاک دانستن کردار آن شمار از نادرستان و غارتگران و سودپرستانی که به نام دین, حاکمیت اسلامی را, مقام قاضی و قضاوت اسلامی را, بازار اسلامی را و...  را قبضه کرده اند... و به این روز نشاندند. 

2- صحیح انگاشتن گفتار و نظریات آن شمار از فاسد نظرانی که با سخنانی ظاهردار و پوشش سازی شده,  شما را از عزیزترین سرمایه های حیات انسانی و روح بشری تخلیه می کنند و دور می سازند... 

تا اینجا مصون داشتن خود و عقائد و اعمال دینی و ارزشهای اخلاقی خود را, در برابر دو جریان به عرضتان رسانیدم: 
مدعیان عمل به دین ولی فاقد عمل ( مسلمان نماها)
مدعیان نظر داشتن در دین ولی فاقد نظر (متفکر نماها) 
برخی مسلمان نما در آن طرف داریم و برخی متفکرنما در این طرف... 
و شما هنگامی که از اسلام و منابع اصیل اسلام( قرآن و حدیث) اطلاعاتی مستند و درست فهم شده و کافی, نداشته باشید, اسلامی و غیر اسلامی عملکردها را از هم تمییز نمی دهید و همه را به پای اسلام می گذارید, و از چشم اسلام می بینید... 
و همچنین وقتی از نظرها - و زمینه های قبلی و غربی آنها و اهداف استعماری و صهیونیستی آنها- بخوبی آگاه نباشید,  اصل و عوضی آنها را از هم تمییز نمی دهید, چون آگاه نیستید... 

پس باید خطر را جدی گرفت و استعمار و شگردهای آن را خوب شناخت و طرز عمل آن را از لابلای حوادث و سخنان تشخیص داد.
باید خامی جوانی و احساسات بی مبانی را از خود دور کرد. خلاصه,  کاروان زندگی جوانان - در ایران - هم اکنون به گردنه ای رسیده است, پر از راهزنان گوناگون و در موقعیتها و جامه های گوناگون و با عملکردها و اظهارات گوناگون,  هرکدام از سویی و به سویی...
پس بهوش باشید! بهوش باشید! 


محمدرضا حکیمی
۱۵۰سال تلاش خونین,گفتار هشتم. ص۱۴۰

 


 

۹۸/۱۲/۲۱

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی