اولین وظیفه علما اینست که با نقاط ضعف مردم مبارزه کنند نه اینکه از آنها استفاده کنند.
مرتضی مطهری،
حماسه حسینی، ج ۲، ص ۱۹۷
اولین وظیفه علما اینست که با نقاط ضعف مردم مبارزه کنند نه اینکه از آنها استفاده کنند.
مرتضی مطهری،
حماسه حسینی، ج ۲، ص ۱۹۷
آن چه شریعتی به منزله دین، اسلام یا تشیع میفهمد در قیاس با آنچه بسیار دیگری میفهمند صرفاً یک «مشترک لفظی» است. آن چیزی که شریعتی به منزله دین یا اسلام می فهمد امری وجودی است؛ یعنی شریعتی دین را نه صرفاً به منزلة بخشی از فرهنگ، مجموعه ای از باورهای نهادینه شده تاریخی، و موضوعی برای پژوهش علمی یا یک ایدئولوژی سیاسی بلکه دین را به منزله نحوه ای از هستی و بودن انسان در جهان میبیند و میتوان بیان داشت که مواجهه وی با دین علیرغم اینکه یک مواجهه مؤمنانه بوده، مواجهه ای پدیدارشناسانه نیز هست و این وجه پدیدارشناسانه همان چیزی است که در میان سنتگرایان و نیز نوگرایان جامعه ما تا حدودی زیادی غایب است.
بیژن عبدالکریمی
«یک جامعۀ منحط اگر یک دین مترقی داشته باشد و «آگاه» نباشد، مترقی نمیشود.. بلکه دین مترقی را در سطح منحط خودش پائین میآورد.. آنچه را که ما فاقد ِ آنیم ایمان و قدرت ایمان نیست، بلکه «عدم ِ معرفت» درست و منطقی و علمی به مسائلی است که بدان ایمان داریم..»
علی شریعتی، علی تنهاست
کتابهایی را خواندهاید که مؤلف آن از دنیا رفته است، ولی همچنان در شما تأثیر میگذارد و شما را متحول میکند. حتی پس از مرگ و از ورای قبر و در گذر تاریخ طولانی،
از راه کتاب، از راه سخنان، از راه تربیت و مکتب فکری خود و از راه الگو بودن،
بر انسان تاثیر میگذارد و جامعه را دگرگون میکند.
زندگی اینست، انسان زنده این است،
زیرا ملاک حقیقی زنده بودن، حرکت و تأثیرگذاری و دهش است.
موسی صدر، انسان آسمان
ترجیح میدهم دو نسل، سه نسل، کار کنند و بعد به نتیجه برسند. اما اگر در عرض ده سال به نتیجه برسیم، باز برمیگردیم به صدسال عقبتر.
همیشه یک تجربه ی عجیب در افریقا و آسیا شده:
کسانی که بهسرعت به نتیجه رسیدهاند، بعد، امتیازات قبل از انقلابشان را هم از دست دادهاند.
من همه ی انقلابات زودرس را نفی میکنم.
علی شریعتی، چه باید کرد
هیچ زیربناى اجتماعى از آن زیربناى شوم خطرناکتر نیست که انسانى، یا انسانهایى، بتوانند هر چه میخواهند بکنند بیآنکه بشود بر آنها خرده گرفت و بیآنکه بشود از آنها بازخواست کرد. مسئولیت در جامعه اسلامى مسئولیت متقابل است. همه نسبت به یکدیگر مسئولاند.
محمد حسینی بهشتی
آنچه علی شریعتی به معنای «خویشتن» به کار میبرد خویشتن اصیل و انسانی ماست. «خویشتن»ی که وی از آن سخن میگوید همان وجود حقیقی انسان است که می تواند در ارتباط و تعامل با «دیگری» قرار گیرد.
آنچه شریعتی بر آن تکیه دارد این است که این خویشتن نمیتواند «من انتزاعی» و بریده از سنت تاریخی و ریشه های تاریخی اش باشد بلکه این انسانی که قرار است به حقیقت راستین و خویشتن اصیل خودش دست یابد بی تردید نسبتی اصیل و حقیقی با تاریخ و سنت خودش دارد، یعنی از نوعی خودآگاهی تاریخی برخوردار است.
در واقع خویشتن اصیلی که شریعتی از آن سخن میگوید همانند درختی است که با خاک خودش نسبتی اصیل و خودآگاهانه دارد و نه آن که مقلدوار آن را بپذیرد یا مقلدوار اسیر فضایی به ظاهر جهانی اما در واقع تحت سیطره جهانی غرب گردد و سنت تاریخی خودش را ناآگاهانه انکار کند.
اینکه شریعتی به سنت تاریخی خودمان تکیه میکند وجهی انسانشناسانه دارد؛ یعنی انسان نمیتواند از محدودیت های زمانی و مکانی فارغ باشد و بگوید من در حوزهای فرازمانی، فرامکانی و فراجهانی می اندیشم و با تاریخ خودم و با هیچ تاریخ دیگری نسبتی ندارم. در واقع در این فهم انتزاعی از انسان و خویشتن نوعی مغالطه وجود دارد.
تنها دو فرد اصیل و خودآگاه می توانند نسبت به یکدیگر گشوده باشند. فرد غیر اصیل نه گشوده به دیگری بلکه اسیر و بنده دیگری است.
شریعتی خواهان دعوت به نحوة بودن اصیلی است که با تکیه به این اصالت فرد بتواند با دیگری، بخصوص غرب، رابطة انسانی و برابری و فارغ از هر گونه ترس، حس خودکم بینی و از خودبیگانگی برقرار کند.
بیژن عبدالکریمی، شریعتی و پرسش بنیادین ما
تجربه نشان داده است آنجا که دین از اخلاق جدا شده ، اخلاق خیلی عقب مانده است . هیچ یک از مکاتب اخلاقی غیر دینی در کار خود موفقیت نیافته اند . قدر مسلم این است که دین لااقل به عنوان یک پشتوانه برای اخلاق بشر ضروری است .
... به هر نسبت که دین و ایمان ضعیف گردیده عملا دیده شده است که اخلاق بشر پائین آمده . اینست که برای ایمان، لااقل به عنوان پشتوانه ای برای اخلاق -اگر نگوئیم تنها ضامن اجرای آن– باید ارزش فوق العاده قایل باشیم .
مرتضی مطهری،
تعلیم و تربیت در اسلام،ص۸۳
«دو دسته از امت من هستند که اگر درست شوند جامعه اسلامی درست می شود، و اگر فاسد شوند جامعه اسلامی فاسد می شود. پرسیدند : ای پیامبر خدا! این دو صنف چه کسانی هستند؟ فرمود: عالمان و حاکمان .»
اینکه گفتیم اسلام از بالا شروع می کند، خوبی ها و بدی ها را اول، در بالا می بیند بعد در پایین، برای همین است، یعنی بدی و فساد مانند آب از بالا به پایین سرازیر می گردد،
نصّ سخن امام باقر (ع) درباره روش پیامبر اکرم (ص) از فساد دامنه داری حکایت دارد که در بالا وجود دارد، یعنی در میان کسانی از عالمان و حاکمان.
محمد رضا حکیمی
استحمار ، گاه تورا به زشتی ها وانحراف ها دعوت نمی کند، تورابه زیبایی ها و حقایق دعوت می کند تااینکه تورااز آن حقیقتی که اگربه آن بیاندیشی خطرناک وبیدارکننده است، غافل کند.
علی شریعتی ، چه باید کرد؟