روشنفکری دینی

سیری در روشنگریهای نجات بخش

روشنفکری دینی

سیری در روشنگریهای نجات بخش

۱۶ مطلب با موضوع «محمدرضاحکیمی» ثبت شده است

تاریخ انسان سراسر درد است، دردیکه با نقش جاوید خود هنوز هم انسانهای بزرگ را بر می انگیزد تا بخروشند و برای کاستنش تلاش کنند.

محمد رضا حکیمی- سرود جهشها

۰ نظر ۰۹ ارديبهشت ۰۰ ، ۰۹:۴۰

 باید حزبی به عنوان حزب_مستضعفان تشکیل گردد و در آیین‌نامه‌ی عضویت در آن شرط شود که در رده‌های اول و دوم و سوم آن کسی که از خود خانه‌ای دارد پذیرفته نشود؛ تا در میان گردانندگان حزب کسانی عضو باشند که بفهمند نداشتن یعنی چه و بی‌خانمانی و بی‌آتیه بودن فرزندان و نداری و... یعنی کدام؟
و این حزب باید وکلایی به مجلس بفرستد شاید بدینگونه برای این قشرها کارکی انجام یابد...
دفاع از این قشرها بدون تشکیلاتی سیاسی و حزبی و اجتماعی که از خود آنان باشد به ثمر نخواهد رسید...
محرومان، صغیر نیستند که سرمایه‌داران و دنیا بکامانِ شادخوار از آنان دفاع کنند و هرگز نخواهند کرد...

محمدرضاحکیمی، کتاب قیام جاودانه: ص۲۲۸

 

۰ نظر ۲۳ ارديبهشت ۹۹ ، ۱۴:۴۲


اگر انقلابها برای برانداختن ریشه ظلم است، باید گام نخستین و نخستین گام در جهت برطرف کردن ظلم از مظلوم ترینها باشد یعنی محرومان...وگرنه قیامهایی خواهد بود درجهت جابجایی قدرت و ثروت، نه بیشتر...

محمدرضا حکیمی

۰ نظر ۲۷ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۱۶

 

بزرگترین عامل موثر که خودبخود جوانان را بسوی افتخارات و بزرگیها سوق میدهد، و روح ایمان و علم و فداکاری را در آنان زنده نگاه میدارد، معرفی و بزرگداشت بزرگان و فداکاران است.
محمدرضا حکیمی، سرود جهشها ص ۱۸۴

 

۰ نظر ۲۵ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۳۲

فاصله های معیشتی وسیع، در هر جای دنیا باشد... 
در جامعه اسلامی نباید باشد، و گرنه چه فرق است میان اسلام و غیر اسلام؟
اسلام، تنها نماز و روزه، و سختگیری در امر حجاب نیست، اسلام، برای سعادت افراد، و رشد متعالی جامعه آمده است؛ و تبعیض و تفاوت، و فقر و تکاثر، ضد انسانیت اخلاقی، و رفتار اسلامی است.

امام صادق (ع) می فرماید:
مسلمانان همه فرزندان اسلامند، من در بخشش   
 (و حقوق)، آنان را برابر و مساوی در نظر می گیرم. و فضایل اشخاص امری است بین خود و خدایشان. 
  (و موجب هیچ گونه امتیاز و معیشتی و رفاهی نمی شود)،
 و من به همه مانند فرزندان یک پدر نگاه می کنم...


محمدرضا حکیمی . منهای فقر ، ص۴۱

 

۰ نظر ۲۵ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۱۵

هر حاکمیتی جامعه را و خانوارها را به منهای فقر 
  ( اقتصادی) نرسانده باشد، اسلامی نیست. و اگر ارزش هایی پدید آورده باشند، در عین اینکه آن ارزش ها (اگر ارزش باشند) اهمیت خود را دارند، اما هرگز ارزش اصلی و درجه اول نیستند.
 
شاخص جامعه اسلامی ، جامعه­ ای است منهای فقر. شاخصی که تقلیل آن با شاخص هایی نظر ضریب جینی، شاخص رفاه اجتماعی و ... متناسب با یک جامعه اسلامی نیست. این سطور انکارکننده یا اثبات کننده کارآمدی این شاخص ها نیست؛ بحث سر این است که شاخص و تراز اسلامی، خروج کامل از فقر است که روشن است این شاخص ها توانمندی انعکاس این سطح را ندارند.


محمدرضا حکیمی ، منهای فقر

 

۰ نظر ۲۵ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۴۸


تکاثُر، به معنای زیادداری و زیاده خواهی مال و ثروت و افتخار به آن است.
 اِتراف (بر وزن اسراف)، به معنای مصرف‌های پر ریخت و پاش، و نامّتعهّدانه، و شاد خواری، و قارونیگری، و بیدردی و لا تعهّدی در مصرف است.

و این هر دو، از صفات انسان سلیمُ العقل و معتدلُ الفطره نیست. و در تعالیم اسلام، با آن دو، بسختی مبارزه شده است.

در قرآن کریم، سوره‌ای دربارۀ «تکاثــــــر»، و کوبیدن آن، و مبارزه با آن آمده است. چنانکه آیات فراوانی دربارۀ مبارزه با اِتراف و اسراف رسیده است.

در حدیثی بسیار مهم، داشتن و خواستن مال فراوان و تکاثری، از «جنودُ الجهل» شمرده شده است. 
جُنودُ الجهل، یعنی: نیروهایی فعّال در وجود انسان، که منشأ عقلانی ندارند، بلکه منشأ جهلانی و نفسانی دارند، و از جهالت و جاهلیّت انسان‌ها سرچشمه می‌گیرند.

قرآن کریم می‌فرماید:

الهاکُمُ التکاثُر، * حتی زُرتُم المَقابر

ثروت زیاد خواستن و داشتن و نازیدن به آن، شما را از هرگونه تعهُّد پذیری (و مسئولیّت شناسی و دینداری و انسانیّت‌باوری) باز داشت. پیوسته در پی خواستن مال بسیار بودید، تا سر از قبر درآوردید.

تکاثر، در «سورۀ حدید»، آیۀ ۲۰ نیز، بشدّت مورد طرد و نکوهش قرار گرفته است. و اشاره کردیم که در احادیث معتبر نیز چنین است.

اینکه اسلام، با این شدّت، با «تکاثر» مبارزه کرده است -از جمله- برای این است که تکاثر (یعنی خواستن و داشتن و جمع کردن مال بسیار)، یک گناه مرکّب، و یک جنایت_مضاعف است، زیرا، که فقر فقیران، و کمبودداری کمبودداران، و نیازمندی نیازمندان، نتیجۀ زیادداری و زیاده‌خواهی سرمایه‌داران است، که در احادیث به آن تصریح شده است، و تجربه نیز مؤیّد آن است.

حضرت علی«ع» می‌فرماید:
خداوند سبحان، روزی فقیران را، در اموال توانگران و سرمایه‌داران قرار داده است، پس هیچ فقیری و نیازمندی گرسنه (و فاقد امکانات زندگی) نمی‌ماند، مگر به این جهت که توانگری حق او را نداده (و خورده) است. و خداوند بزرگ، در روز قیامت، از توانگران بازخواست خواهد کرد!

أئمّۀ طاهرین«ع» نیز، در احادیث و سخنان خود، دربارۀ این موضوع با تأکید سخن گفته‌اند، و در کتاب «الحیاه»، شماری از این احادیث ذکر شده است.

بنابراین، اگر جامعه‌ای اسلامی باشد، نباید در آن جامعه، از سرمایه‌داری‌های کلان و تکاثری جانبداری شود، و نباید اینگونه متکاثران، مورد احترام جامعه -چه رسد به عالمان- باشند . در احادیث رسیده است که با اینگونه کسان، یعنی متکاثران اترافگر، و اسرافکن، و افزونداران شادخوار، و حیوان زیست (که مانند حیوانات همه چیز را برای خود می‌خواهند)، معاشرت نکنید، که معاشرت با آنان دل را می‌میراند، و وجدان انسانی را تباه می کند!

امام علی«ع» می‌فرماید:
من، جلودار مؤمنانم 
(که در دنبال من می‌آیند…)،
 و مال، جلودار فاجران و بدعملان است
  (که در دنبال آن می‌روند، و سر به فرمان آن دارند…)

این آیات ضدّ تکاثر، و این احادیث ضد مال‌اندوزی، همه برای این است که «شرّ امّت»، همه کارۀ امّت نشوند.
 آری، در جامعۀ دینی، و در حاکمیّت دینی، نباید سرمایه‌داران و ثروت‌دوستان به هیچ مقامی منصوب شوند .
  زیرا -چنانکه مکرّر نقل کرده‌ایم- پیامبر اکرم «ص» فرموده‌اند:  « اغنیاء و توانگران اشرار امّت منند» 
  و معلوم است که  
  از شرّ امّت امید خیری برای ضعفای اُمّت نیست.

و تجربه نشان داده است، که پاره‌ای از اینگونه کسان، که در مشاغل دولتی وارد شده‌اند، دست به اختلاسهای کلان زده‌اند، یا زمینه را برای اختلاس اموال عمومی، بوسیلۀ دوستانشان و همسودان فراهم کرده‌اند؛ و خون ایتام جامعه را مکیده‌اند!! و به علت ارتباطات قوی با یکدیگر و رشوه‌های کلان و… دستگاههای قضایی مُرده نیز نتوانستند، با آنان مقابله کنند، و حقوق توده‌های محروم و ایتام مظلوم را از حلقوم آنان بیرون کشند.

محمدرضا حکیمی، منهای فقر 


 

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۵۲

 زندگی به هر اندازه که از مدار قسط دورتر برود سخت‌تر می‌شود.  برای مبارزه با سخت شدن زندگی، گریزی ازحذف طاغوتها نیست که بر سه نوعند:
 اقتصادی
سیاسی
و فرهنگی.
 این که در قرآن کریم از حضرت موسی(ع) فراوان یاد شده است ولی از حضرت عیسی(ع) کمتر سخن به میان آمده است، از این روست که همیشه در زندگی و تاریخ، انقلاب ضرروت پیدا می‌کند، آنهم انقلاب کامل، از آنگونه که حضرت موسی(ع) انجام داد. موسی یک انقلاب کامل کرد و قارون و فرعون و هامان را حذف کرد. قرآن می‌فرماید: و ارسلنا موسی الی فرعون و هامان و قارون. این هر سه باید با هم حذف شوند تا انقلاب موفق صورت بگیرد.
فرعون زدایی، بدون هامان، و قارون زدایی در کنارش سختی زندگی را دارد.
بله، سختی زندگی واقعی است و یک حقیقت است و عمدتا سه طبقه از سختی زندگی رنج می‌برند؛ طبقات محروم و طبقات فاقد فرهنگ و نسل‌های جوان...

محمدرضا حکیمی

 

۰ نظر ۲۲ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۲۳

جوانان!!  شما اکنون در سر راه چندین تهاجم قرار گرفته اید: 
1- تهاجم برخی عملکردهای مخالف با مقررات دین اسلام( در حکومتی به نام دین) از سوی برخی, در قضاوت, در بازار و اقتصاد و ایجاد تورم, در برخورد قرون وسطایی با کرامت انسانی, در ایجاد حاشیه امن برای طبقه ای جدید,بدتر از طبقه جدید" میلوان جیلاس" و ...

2- تهاجم اعتقادی و ایمانی, با انواع حیله های بیانی, با تقلید از متفکران متحجر, یا بی مایه , یا بیمار,  یا مأمور غربی, یا انجام دادن نوعی مأموریت, با خباثتی شیطانی در نفس پرستی و خودخواهی و نام طلبی.

3- تهاجم اوضاع زندگی, بیکاری, ابهام وضع آینده, و جنایات اصحاب کیل و میزان در ایجاد تورم های جهنمی و گرانیهای چپاولگرانه و بی دلیل, و نفوذ ایادی فراماسونی در اوضاع, که اینهمه,  بیشتر شما را از تشکیل خانواده و هرگونه سامانیابی در زندگی و آتیه خویش نا امید می کند و باز می دارد.

4- تهاجم احوال جوانی و اوضاع بدنی و بیولوژیکی. 

5- تهاجم آمال جوانی و اوضاع روحی.

اگر به این امور توجه کنید می بینید که خداوند متعال در این روزگار شما را از نظر دینی و حفظ مبانی اعتقاد و عمل در حال امتحانی سخت قرار داده است,پس باید برای سربلند بیرون آمدن از این امتحان در نزد خداوند کمر خود را محکم ببندید..., تحت تاثیر این و آن قرار نگیرید...و با چنگ و دندان, دل خود را از هر تزلزلی و کشش نادرستی محکم نگاه دارید...درباره دین اطلاع درست بدست آورید و گول هر ادعا یا نظریه را نخورید...دین و عقائد دینی خود را ساده نگیرید و مفت از دست ندهید...
همچنین اسلام را با عملکردهاواشخاص مقایسه نکنیدو فاسدان و دنیاداران را -در هر لباس- ملاک دین شناسی نشناسید!  یعنی نه گول سخنان کسانی را بخورید که مدعی عمل کردن به اسلامند,  ولی به اسلام عمل نمی کنند, و زندگیهایشان نیز   - اغلب - شباهتی به مقاماتی اسلامی و کارگزارانی در حکومت اسلامی, ندارد...و نه گول سخنان کسانی که در بنیادهای اعتقادی شما - بنابر نظرها و اهدافی معین و شبه فلسفه های واهی- شک و شبهه وارد می کنند. 

آری گول نخورید که گول خوردن, کار به دستتان می دهد, و روزی می نگرید که عزیزترین چیزها- جوانی, اعتقاد, عبادت, پاکی- را که گرانمایه ترین سرمایه و فرصت بوده است از دست داده اید, آنهم در برابر مشتی مدعی بی عمل یا مشتی سخنگویان و نویسندگان فاقد روحیه الهی و تحصیلات کافی دینی و درایت اعتقادی و علاقه به نهادینه های معنوی و اهداف سالم اجتماعی...
این کسان در نوع خود و با مقاصدی - پسمانده های دو سه قرن اخیر غرب را ( که از درگیری جمعی از فاضلان غربی با کلیسا و کتاب تورات تحریفی و انجیل کم محتوای اختلافی سرچشمه گرفته است) , یا سخنانی سیاسی را که در قالب مطالب فرهنگی ادا می شود, به شما تحویل می دهند و بس...
آری،اگر در این کشاکشها چون کوه استوار نبودید و چون بید لرزیدید, جز افسوس خوردن ابدی چیزی ندارید.

اینجانب, پس از بیش از 60 سال تجربه عمیق فرهنگی, اعتقادی, سیاسی, فلسفی, مبارزاتی... شما جوانان عزیز را - از دختر و پسر- در این روز و روزگار, به حفظ کردن خود و صیانت مسئولانه و جدی خویش, از افتادن در دام دو  خطر بزرگ و وحشت آور, فرا می خوانم: 

1- ملاک دانستن کردار آن شمار از نادرستان و غارتگران و سودپرستانی که به نام دین, حاکمیت اسلامی را, مقام قاضی و قضاوت اسلامی را, بازار اسلامی را و...  را قبضه کرده اند... و به این روز نشاندند. 

2- صحیح انگاشتن گفتار و نظریات آن شمار از فاسد نظرانی که با سخنانی ظاهردار و پوشش سازی شده,  شما را از عزیزترین سرمایه های حیات انسانی و روح بشری تخلیه می کنند و دور می سازند... 

تا اینجا مصون داشتن خود و عقائد و اعمال دینی و ارزشهای اخلاقی خود را, در برابر دو جریان به عرضتان رسانیدم: 
مدعیان عمل به دین ولی فاقد عمل ( مسلمان نماها)
مدعیان نظر داشتن در دین ولی فاقد نظر (متفکر نماها) 
برخی مسلمان نما در آن طرف داریم و برخی متفکرنما در این طرف... 
و شما هنگامی که از اسلام و منابع اصیل اسلام( قرآن و حدیث) اطلاعاتی مستند و درست فهم شده و کافی, نداشته باشید, اسلامی و غیر اسلامی عملکردها را از هم تمییز نمی دهید و همه را به پای اسلام می گذارید, و از چشم اسلام می بینید... 
و همچنین وقتی از نظرها - و زمینه های قبلی و غربی آنها و اهداف استعماری و صهیونیستی آنها- بخوبی آگاه نباشید,  اصل و عوضی آنها را از هم تمییز نمی دهید, چون آگاه نیستید... 

پس باید خطر را جدی گرفت و استعمار و شگردهای آن را خوب شناخت و طرز عمل آن را از لابلای حوادث و سخنان تشخیص داد.
باید خامی جوانی و احساسات بی مبانی را از خود دور کرد. خلاصه,  کاروان زندگی جوانان - در ایران - هم اکنون به گردنه ای رسیده است, پر از راهزنان گوناگون و در موقعیتها و جامه های گوناگون و با عملکردها و اظهارات گوناگون,  هرکدام از سویی و به سویی...
پس بهوش باشید! بهوش باشید! 


محمدرضا حکیمی
۱۵۰سال تلاش خونین,گفتار هشتم. ص۱۴۰

 


 

۰ نظر ۲۱ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۴۶

 «دو دسته از امت من هستند که اگر درست شوند جامعه اسلامی درست می شود، و اگر فاسد شوند جامعه اسلامی فاسد می شود. پرسیدند : ای پیامبر خدا! این دو صنف چه کسانی هستند؟ فرمود: عالمان و حاکمان .»

اینکه گفتیم اسلام از بالا شروع می کند، خوبی ها و بدی ها را اول، در بالا می بیند بعد در پایین، برای همین است، یعنی بدی و فساد مانند  آب از بالا به پایین سرازیر می گردد،

نصّ سخن امام باقر (ع) درباره روش پیامبر اکرم (ص) از فساد دامنه داری حکایت دارد که در بالا وجود دارد، یعنی در میان کسانی از عالمان و حاکمان.

 

محمد رضا حکیمی

 

۰ نظر ۱۹ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۰۶