روشنفکری دینی

سیری در روشنگریهای نجات بخش

روشنفکری دینی

سیری در روشنگریهای نجات بخش

۲۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دین» ثبت شده است


سکولاریسم از این نقطه آغاز می‌شود که ماده و معنا، دو امر بی‌نسبت و ازهم‌گسیخته و بلکه رقیب یکدیگر دیده شوند.
با هم نگری معنویت و مادیت از مبانی نظری اسلام است و این با 
" سکولاریسم معنوی شرق" یا
 " سکولاریسم مادی غرب"     سازگار نیست.


حسن رحیم پور ازغدی. هنر و تجربه شوریدگی

 

۰ نظر ۲۷ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۱۹

 

نه راه و رسم درون گرایی قرون وسطایی می تواند بیماریهای بشریت گرفتار نومیدی را درمان کند و نه ملی گرایی و جامعه گرایی ملحدانه جدید.
بی شک زمان حاضر یکی از دورانهای بحرانی بزرگ تاریخ فرهنگ جدید است. جهان نو نیازمند تجدید حیات زیست شناختی است و دین که در تجلیات برتر خود نه جزمیگری و تعبد است و نه تشریفات و کاهن بازی، تنها عاملی است که می تواند از لحاظ اخلاقی انسان جدید را برای تحمل بار مسولیت سنگینی که پیشرفت علم جدید مستلزم آنست آماده سازد و به او آن ایمانی را بازگرداند که با آن بتواند شخصیتی برای خود در این جهان کسب کند و برای پس از این جهان نگاه دارد. 
آدمی تنها با ترقی کردن و رسیدن به بینش جدیدی از آغاز و انجام خویش و دانستن اینکه از کجا آمده و به کجا خواهد رفت می تواند بر اجتماعی پیروز شود که انگیزه آن کارهای رقابتی غیر انسانی است و تمدنی را براندازد و آنرا نو کند که به علت تضاد درونی میان ارزشهای  دینی و سیاسی وحدت خود را از دست داده است.
 
اقبال لاهوری، احیای فکر دینی در اسلام - ص ۲۱۳

 

۰ نظر ۲۵ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۲۹

از اسلام فقط با یک نیرو میتوان محافظت کرد و آن منطق و آزادی دادن و مواجهه صریح و رک و روشن با افکار مخالف است.
مرتضی مطهری، آینده انقلاب اسلامی، ص ۴۹

 

۰ نظر ۲۵ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۵۳

هر حاکمیتی جامعه را و خانوارها را به منهای فقر 
  ( اقتصادی) نرسانده باشد، اسلامی نیست. و اگر ارزش هایی پدید آورده باشند، در عین اینکه آن ارزش ها (اگر ارزش باشند) اهمیت خود را دارند، اما هرگز ارزش اصلی و درجه اول نیستند.
 
شاخص جامعه اسلامی ، جامعه­ ای است منهای فقر. شاخصی که تقلیل آن با شاخص هایی نظر ضریب جینی، شاخص رفاه اجتماعی و ... متناسب با یک جامعه اسلامی نیست. این سطور انکارکننده یا اثبات کننده کارآمدی این شاخص ها نیست؛ بحث سر این است که شاخص و تراز اسلامی، خروج کامل از فقر است که روشن است این شاخص ها توانمندی انعکاس این سطح را ندارند.


محمدرضا حکیمی ، منهای فقر

 

۰ نظر ۲۵ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۴۸

اسلام برای اولین بار در تاریخ، مکتبی بود که احساس مذهبی و قدرت معجزآسای مذهب را که همواره در درونگرائی و ذهنیت فرد تجسم داشت و به تزکیه نفس و به ساختن انسان های متعالی می پرداخت، از آسمان به زمین آورد، این قدرت عظیم معنوی درونی و فردگرائی را وجهه بیرونی و اجتماعی نیز داد و در مسیر ساختمان جامعه بشری و رهبری عینی و زندگی این جهانی اجتماع انسان به کار گرفت.

علی شریعتی- ما و اقبال


 

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۴:۲۲


تکاثُر، به معنای زیادداری و زیاده خواهی مال و ثروت و افتخار به آن است.
 اِتراف (بر وزن اسراف)، به معنای مصرف‌های پر ریخت و پاش، و نامّتعهّدانه، و شاد خواری، و قارونیگری، و بیدردی و لا تعهّدی در مصرف است.

و این هر دو، از صفات انسان سلیمُ العقل و معتدلُ الفطره نیست. و در تعالیم اسلام، با آن دو، بسختی مبارزه شده است.

در قرآن کریم، سوره‌ای دربارۀ «تکاثــــــر»، و کوبیدن آن، و مبارزه با آن آمده است. چنانکه آیات فراوانی دربارۀ مبارزه با اِتراف و اسراف رسیده است.

در حدیثی بسیار مهم، داشتن و خواستن مال فراوان و تکاثری، از «جنودُ الجهل» شمرده شده است. 
جُنودُ الجهل، یعنی: نیروهایی فعّال در وجود انسان، که منشأ عقلانی ندارند، بلکه منشأ جهلانی و نفسانی دارند، و از جهالت و جاهلیّت انسان‌ها سرچشمه می‌گیرند.

قرآن کریم می‌فرماید:

الهاکُمُ التکاثُر، * حتی زُرتُم المَقابر

ثروت زیاد خواستن و داشتن و نازیدن به آن، شما را از هرگونه تعهُّد پذیری (و مسئولیّت شناسی و دینداری و انسانیّت‌باوری) باز داشت. پیوسته در پی خواستن مال بسیار بودید، تا سر از قبر درآوردید.

تکاثر، در «سورۀ حدید»، آیۀ ۲۰ نیز، بشدّت مورد طرد و نکوهش قرار گرفته است. و اشاره کردیم که در احادیث معتبر نیز چنین است.

اینکه اسلام، با این شدّت، با «تکاثر» مبارزه کرده است -از جمله- برای این است که تکاثر (یعنی خواستن و داشتن و جمع کردن مال بسیار)، یک گناه مرکّب، و یک جنایت_مضاعف است، زیرا، که فقر فقیران، و کمبودداری کمبودداران، و نیازمندی نیازمندان، نتیجۀ زیادداری و زیاده‌خواهی سرمایه‌داران است، که در احادیث به آن تصریح شده است، و تجربه نیز مؤیّد آن است.

حضرت علی«ع» می‌فرماید:
خداوند سبحان، روزی فقیران را، در اموال توانگران و سرمایه‌داران قرار داده است، پس هیچ فقیری و نیازمندی گرسنه (و فاقد امکانات زندگی) نمی‌ماند، مگر به این جهت که توانگری حق او را نداده (و خورده) است. و خداوند بزرگ، در روز قیامت، از توانگران بازخواست خواهد کرد!

أئمّۀ طاهرین«ع» نیز، در احادیث و سخنان خود، دربارۀ این موضوع با تأکید سخن گفته‌اند، و در کتاب «الحیاه»، شماری از این احادیث ذکر شده است.

بنابراین، اگر جامعه‌ای اسلامی باشد، نباید در آن جامعه، از سرمایه‌داری‌های کلان و تکاثری جانبداری شود، و نباید اینگونه متکاثران، مورد احترام جامعه -چه رسد به عالمان- باشند . در احادیث رسیده است که با اینگونه کسان، یعنی متکاثران اترافگر، و اسرافکن، و افزونداران شادخوار، و حیوان زیست (که مانند حیوانات همه چیز را برای خود می‌خواهند)، معاشرت نکنید، که معاشرت با آنان دل را می‌میراند، و وجدان انسانی را تباه می کند!

امام علی«ع» می‌فرماید:
من، جلودار مؤمنانم 
(که در دنبال من می‌آیند…)،
 و مال، جلودار فاجران و بدعملان است
  (که در دنبال آن می‌روند، و سر به فرمان آن دارند…)

این آیات ضدّ تکاثر، و این احادیث ضد مال‌اندوزی، همه برای این است که «شرّ امّت»، همه کارۀ امّت نشوند.
 آری، در جامعۀ دینی، و در حاکمیّت دینی، نباید سرمایه‌داران و ثروت‌دوستان به هیچ مقامی منصوب شوند .
  زیرا -چنانکه مکرّر نقل کرده‌ایم- پیامبر اکرم «ص» فرموده‌اند:  « اغنیاء و توانگران اشرار امّت منند» 
  و معلوم است که  
  از شرّ امّت امید خیری برای ضعفای اُمّت نیست.

و تجربه نشان داده است، که پاره‌ای از اینگونه کسان، که در مشاغل دولتی وارد شده‌اند، دست به اختلاسهای کلان زده‌اند، یا زمینه را برای اختلاس اموال عمومی، بوسیلۀ دوستانشان و همسودان فراهم کرده‌اند؛ و خون ایتام جامعه را مکیده‌اند!! و به علت ارتباطات قوی با یکدیگر و رشوه‌های کلان و… دستگاههای قضایی مُرده نیز نتوانستند، با آنان مقابله کنند، و حقوق توده‌های محروم و ایتام مظلوم را از حلقوم آنان بیرون کشند.

محمدرضا حکیمی، منهای فقر 


 

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۵۲


اسلام‌ ایمانی‌ را که‌ نتیجۀ‌ آن‌ عدالت‌ در زندگی فرد و جامعه‌ نباشد، برنمی‌تابد

: صدها دستور اسلامی، که‌ عدالت‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ را در عمق عبادات‌ وارد می‌سازد و آن‌ را از جملۀ‌ شرایط‌ صحیح‌ بودنِ آنها می‌شمارد، به‌ روشنی‌ نشان‌ می‌دهد که‌ عدالت‌ اجتماعی‌ و عدالت‌ اقتصادی‌ نه‌تنها دو حکم‌ فرعی‌ و دو واجب‌ عادی‌ و معمولی‌ نیستند، بلکه‌ بر پایۀ‌ عقیده‌ و ایمان‌ استوارند و از آنها جداشدنی‌ نیستند. اسلام‌ ایمانی‌ را که‌ نتیجۀ‌ آن‌ عدالت‌ در زندگی فرد و جامعه‌ نباشد، برنمی‌تابد. از این‌ رو عدالت‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ در اسلام‌ ریشه‌دار، دائمی‌ و فراگیر است، زیرا با طبیعت‌ و هستیِ‌ مؤ‌من‌ درآمیخته‌ و از درونِ‌ فرد و جامعۀ‌ مسلمان‌ سرچشمه‌ گرفته‌ است.

موسی صدر،
 «رهیافت های اقتصادی در اسلام»

 

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۴۸

 

« سرمایه‌داری بیش از هر گرایش دیگری از دارایی اسلام باخبر است و می‌داند اسلام قدرتی نهفته در نفوس بشری دارد و از نظامی برخوردار است که جبروت سرمایه‌داری را از بین خواهد برد . از این رو سرمایه‌داری با هیچ چیز به اندازه اسلام نمی‌جنگد و از هیچ چیز به اندازه سیطره اسلام که یاور ضعیفان و آزادی‌بخش ملت‌ها است ، نمی‌هراسد . به همین دلیل با همه توانش با اسلام جنگید و تلاش کرد همه عرصه‌ها را از اسلام خالی کند تا میدان برایش باز شود و بتواند استثمارگری کرده و حقوق ضعیفان را پایمال کند . در این راستا مسلمانان را نسبت به دینشان و اسلامشان ، بی‌تفاوت ساخت و تلاش کرد اسلام را در نگاه مسلمانان به یک رابطه سطحی بین انسان و خدا تبدیل کند و همه مظاهر درخشان اسلام را که به‌شدت از آن می‌هراسد و منافع و اهدافش را تهدید می‌کند از آن بگیرد .»

محمد باقر صدر. بارقه‌ها، ص٣١٣.


 

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۴۵


اسلام جهتی ضد اشرافی دارد،
دین مردم است، 
با طبقات حاکم سر مبارزه ای آشتی ناپذیر دارد، 
با ملاء (کله گندها) یا مترف (شکم گنده ها) و حتی با طبقه یا روحانیون (احبار ورهبان)
 که در همه جامعه ها وادیان گذشته یکی از طبقات حاکمه بوده اند؛
 هدف نهایی اسلام استقرار عدالت و برابری جهانی است.
 (لیقوم الناس بالقسط) 
فلسفه تاریخ اسلام پیروزی قطعی و مقدر توده محکوم و مردم اسیر و ضعیف و حکومت آنان بر روی زمین است: 
ونرید ان نمن علی الذین استعضفوأ فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعهم الوارثین 

علی شریعتی،
اقبال، معمار تجدید بنای تفکر اسلامی

 

 

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۴۳


ﻛﺴﺎﻧﻰ ﮔﻔﺘﻨﺪ و ﻧﻮﺷﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﭼﻮن از دﻳﻦ، ﺳﻮء اﺳﺘﻔﺎده ﻣ ﻰ ﺷﻮد ﺑﻨﺎﺑﺮاﻳﻦ، راه ﺣﻞ، ﺗﻔﻜﻴﻚ دﻳﻦ از ﺣﻜﻮﻣﺖ اﺳﺖ .
 ﻣﺎ ﺑﻪ آ نﻫﺎ ﻋﺮض ﻣﻰ ﻛﻨﻴﻢ ﻛﻪ ﻣﮕﺮ از ﻋﻠﻢ ﺳﻮء اﺳﺘﻔﺎده ﻧﻤ ﻰ ﺷﻮد؟ ﻣﮕﺮ از ﺗﻜﻨﻮﻟﻮژى، از آزادى، از ﻣﻔﻬﻮم روﺷﻨﻔﻜﺮى، از ﻫﻤﻪ ﻣﻔﺎﻫﻴﻢ ﺳﻮءاﺳﺘﻔﺎده ﻧﺸﺪه و ﻧﻤ ﻰ ﺷﻮد؟
  ﺷﻤﺎ آﻳﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺑﻬﺎﻧﻪ ﮔﻔﺘ ﻪ اﻳﺪ ﻛﻪ ﭼﻮن از ﻋﻠﻢ ﺳﻮءاﺳﺘﻔﺎده ﻣﻰ  ﺷﻮد، ﻣﺎ ﻋﻠﻢ را ﻛﻨﺎر ﺑﮕﺬارﻳﻢ؟ 
  ﭘﺲ ﭼﺮا درﺑﺎره دﻳ ﻦ، ﭼﻨﻴﻦ ﺳﺨﻨﻰ ﺑﻪ زﺑﺎن ﺟﺎرى ﻣﻰ  ﺷﻮد؟ 

حسن رحیم پور ازغدی، 
محمد، پیامبری برای همیشه ص ۲۱

 

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۴۱