روشنفکری دینی

سیری در روشنگریهای نجات بخش

روشنفکری دینی

سیری در روشنگریهای نجات بخش

۸ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عدالت» ثبت شده است


اسلام‌ ایمانی‌ را که‌ نتیجۀ‌ آن‌ عدالت‌ در زندگی فرد و جامعه‌ نباشد، برنمی‌تابد

: صدها دستور اسلامی، که‌ عدالت‌ اجتماعی‌ و اقتصادی‌ را در عمق عبادات‌ وارد می‌سازد و آن‌ را از جملۀ‌ شرایط‌ صحیح‌ بودنِ آنها می‌شمارد، به‌ روشنی‌ نشان‌ می‌دهد که‌ عدالت‌ اجتماعی‌ و عدالت‌ اقتصادی‌ نه‌تنها دو حکم‌ فرعی‌ و دو واجب‌ عادی‌ و معمولی‌ نیستند، بلکه‌ بر پایۀ‌ عقیده‌ و ایمان‌ استوارند و از آنها جداشدنی‌ نیستند. اسلام‌ ایمانی‌ را که‌ نتیجۀ‌ آن‌ عدالت‌ در زندگی فرد و جامعه‌ نباشد، برنمی‌تابد. از این‌ رو عدالت‌ اقتصادی‌ و اجتماعی‌ در اسلام‌ ریشه‌دار، دائمی‌ و فراگیر است، زیرا با طبیعت‌ و هستیِ‌ مؤ‌من‌ درآمیخته‌ و از درونِ‌ فرد و جامعۀ‌ مسلمان‌ سرچشمه‌ گرفته‌ است.

موسی صدر،
 «رهیافت های اقتصادی در اسلام»

 

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۴۸


اسلام جهتی ضد اشرافی دارد،
دین مردم است، 
با طبقات حاکم سر مبارزه ای آشتی ناپذیر دارد، 
با ملاء (کله گندها) یا مترف (شکم گنده ها) و حتی با طبقه یا روحانیون (احبار ورهبان)
 که در همه جامعه ها وادیان گذشته یکی از طبقات حاکمه بوده اند؛
 هدف نهایی اسلام استقرار عدالت و برابری جهانی است.
 (لیقوم الناس بالقسط) 
فلسفه تاریخ اسلام پیروزی قطعی و مقدر توده محکوم و مردم اسیر و ضعیف و حکومت آنان بر روی زمین است: 
ونرید ان نمن علی الذین استعضفوأ فی الارض و نجعلهم ائمه و نجعهم الوارثین 

علی شریعتی،
اقبال، معمار تجدید بنای تفکر اسلامی

 

 

۰ نظر ۲۴ اسفند ۹۸ ، ۱۳:۴۳


«...مسئولیت در جامعه اسلامی، مسئولیت متقابل است. همه نسبت به یکدیگر مسئول اند. عالمِی که بر مسند قدرت تکیه زده است و پاسخگو نیست، طاغوتی است که بر مسند کبریایی تکیه زده و شایسته ی اطاعت فرمانبری نیست. جامعه ی اسلامی، جامعه ی زباندارها و هوشیارهاست.
جامعه ی اسلامی ... جامعه ی بّرِه ها نیست؛ جامعه ی آدم هاست؛ آدمی که انتقاد می کند و در کار همه دقت می کند. اما بخاطر چی؟ بخاطر پاسداری از «حق و عدل حق » و عدل از همه کس محترم تر است...»
محمد حسینی بهشتی
بایدها_و_نبایدها 

 

 

۰ نظر ۱۷ اسفند ۹۸ ، ۱۲:۴۸

یک انقلاب دینی می‌گوید دین باید به عنوان پایگاه حرکت برای بشریت مطرح باشد. و این ادعای کوچکی نیست. و روشن است که بدون انقلاب اقتصادی (و تحقق عدالت راستین – اقامه قسط)، انقلاب فرهنگی نیز تحقق نخواهد یافت. 
این واقعیت الهی تاریخ را بارها یادآوری کرده‌ام که: اینکه پیامبران، انقلاب فرهنگی و انقلاب اقتصادی را با هم مطرح می‌کرده‌اند، و در کنار «أنِ اعبُدوا الله»، موضوع بسیار مهم «أوفوا الکَیلَ وَالمیزان» را پیش می‌کشیده‌اند، برای همین است که انقلاب فرهنگی بدون انقلاب در شئون دیگرِ زندگی، چیزی است در حد شعار! 
اگر قرار باشد توانگران همان‌گونه توانگر باشند و محرومان همان‌گونه محروم باشند، چه انقلابی؟! سازندگی‌های متفاوتِ فرهنگی و تربیتی، بدون سازندگی‌های متفاوتِ اقتصادی و معیشتی، امری است از مقوله دلخوش‌کُنِ تصور و خیال! 

محمدرضا حکیمی، قیام جاودانه: ص۱۱۶
 

۰ نظر ۰۹ اسفند ۹۸ ، ۲۱:۳۹

 

"نبردی که اسلام آغاز کرد، نه نخستین نبرد است  نه آخرین نبرد؛  هرکس در هرجا و هرگاه که برای عدالت رودرروی ستم برخیزد، در این جهاد بزرگی که از آغاز تاریخ انسان آغاز شده است و همواره در همه نسلها و همه عصرها شعله ور بوده و خواهد بود شرکت کرده و به گفته امام صادق : با حسین در عاشورا و در کربلا شمشیر زده است! "

علی شریعتی
 م آ  ۱۹ - حسین وارث آدم

 

۰ نظر ۰۵ دی ۹۸ ، ۱۹:۴۰

اگر در جامعه‌ای عدالت اجتماعی برقرار نباشد پایه معنویت هم متزلزل خواهد بود.

 

مرتضی مطهری،
آینده انقلاب اسلامی ایران، ص 179

۰ نظر ۲۷ آذر ۹۸ ، ۱۳:۴۴

..بله آقا،بالا بروی یا پایین بیایی،وقتی در جامعه های اسلامی از دور نگاه کردند و جهاد و تلاش پیگیر و هوشیارانه و مدبرانه درراه اقامه عدل و حق نیافتند دیگر سراغ اسلام نمی روند. وقتی در پرتو اسلام کوششی و جنبشی درراه اقامه حق و عدل تحقق نیافت،نه تنها آنها سراغ ما و اسلام نمی آیند،بلکه مردم خود ما هم سراغ جایی می روند که می تواند ادعا کند درراه اقامه عدل قدمهایی تحقق یافته مؤثر مثمر ثمر برداشته است."بیخود هم رفقا دور هم نیایید دور هم بنشینید که چه کنیم که جوانانمان منحرف نشوند".جوان با همان فطرت و بینش فطری اش خواستار عدل است .عدل در نظر جوان محترم است؛خواه اسلام باشد خواه نباشد؛خواه خدایی باشد خواه نباشد .او عاشق و شیفته عدل است.و تو نگو این شیفتگی تو به عدل غلط است؛ قرآن می گوید صحیح است .مگر نمیبینی قرآن می گوید(ان الله یامر بالعدل)؟وقتی می خواهد خدا را معرفی کند می گوید خدا آن است که فرمان به عدل می دهد.مگر نمی بینی می گوید
(قل امر ربی بالقسط)؟خدای من آنست که به قسط فرمان میدهد. چرا این گرایش صحیح فطری جوان جامعه اسلامی و سرزمین اسلامی را تخطئه میکنی؟این گرایش درست است؛این گرایش بجاست،این گرایش همان گرایش خداپسند است. خدا خواسته این جوان دنبال همین بینش برود تا به خدا برسد .تو چرا راه او را می بندی؟این راه می تواند اورا به خدا برساند
چون(ان الله یامر بالعدل)،
چون(امر ربی بالقسط).
من و تو و دیگران،ببینیم چه کوتاهی کرده ایم و می کنیم که آدرس خدا از آدرس عدل جداشده است. این جفای من است،این جفای توست .این گناه ماست که این دو آدرس را ازهم جدا کرده ایم،والا آن جوان با بینش فطری اش درست نمی رود؟...

محمد حسینی بهشتی،
بایدها و نبایدها، ص ۸۴-۸۵

۰ نظر ۱۸ آذر ۹۸ ، ۲۲:۴۷

"خصوصیّت برجسته‌ی جامعه‌ی ما «عدم تعادل» است. برای آن که ما در هرج و مرجِ مادّی و معنوی غوطه‌ور نشویم، از داشتنِ یک حدّاقل تعادل ناگزیر هستیم، پس باید هوشیار بمانیم. باید هدفی برای جامعه‌ی خود تعیین کنیم.
این هدف باید بدانگونه باشد که هر فردی خیرِ خود را در خیرِ جامعه ببیند؛ به عبارت دیگر، این "تنـهارَویِ" لجاج‌آمیز باید جای خود را به روحِ همکاری بدهد. بدینگونه، نوعی تعاونِ صمیمانه بینِ طبقات مختلف اجتماع از یک طرف و بینِ ملّت و دولت از طرف دیگر، برقرار خواهد شد. پایه‌ی همه‌ی اینها، عدالتِ اجتماعی است."

محمد علی اسلامی ندوشن، 
گفته ها و نا گفته ها

۰ نظر ۰۷ آذر ۹۸ ، ۰۰:۱۵