روشنفکری دینی

سیری در روشنگریهای نجات بخش

روشنفکری دینی

سیری در روشنگریهای نجات بخش

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حکومت» ثبت شده است

نهادهای دولتی و حکومتی به جای خدمت به مردم به تدریج وبال گردن مردم میشوند...
این روند با پیام حکومت دینی سازگاری ندارد.

حسن رحیم پور ازغدی
محمد، پیامبری برای همیشه ص ۲۳

 

۰ نظر ۲۳ اسفند ۹۸ ، ۱۹:۰۸

بعضى از بحث هایى که امثال بهشتى و مطهرى و برخى روشنفکران دینى قبل از انقلاب داشته اند، از سطح تفکر و غلظت محتواى بالاترى نسبت به تولیدات امروز ما قرار دارد. 
ما هنوز تقریباً سر سفره آنها نشسته ایم. با آن ادبیات و با آن سعه صدر و قدرتى که آن ها وارد عرصه هاى فرهنگ دینى می شدند، ما نتوانسته ایم وارد شویم. 

ما در عرصه فرهنگ، هم از رانت حکومت استفاده می کنیم و هم از رانت دین، معنى اش این است که ما وارد عرصه اى شده ایم که به خودى خود، قسمت بسیارى از مسیر طى شده است و ما بقیه راه را باید برویم. 
یعنى مثل قبل از انقلاب نیست که رقباى ما بر همه چیز مسلط بودند و ما در حاشیه قرار داشتیم. 
اتفاقاً آن شرایط از جهاتى بهتر بود چون وقتى افرادى می دیدند که حتى یک مسجد هم ندارند و در یک مدرسه هم نمی توانند بروند حرف بزنند، رسانه هاى عمومى که هیچ! و با آن همه رقباى چپ و راست، طبیعتاً می دانستند که براى اثرگذارى باید باسواد باشند و منطقى حرف بزنند و اخلاقى برخورد کنند، چون همه سرمایه شان را باید خودشان به دست می آوردند. 
نه آویزان از حکومت بودند و نه آویزان از آبروى دین و مذهب.

استفاده از رانت دین یکى از دو آفتى است که نهادهاى فرهنگى ما را تهدید می کند، این که بگوییم، موضع دین حق است، من هم که نماینده اسلامم، پس شما خفه شو! خفه شو دیگر! اسلام حق است، من هم اسلام مجسم هستم، معادله دیگر تمام است، شما دیگر چه  گویى؟، این خطر استفاده از رانت اسلام براى پوشش دادن ضعف هاى مدیریت فرهنگى، تولید فکر و نوآورى است. 
دقیقاً یعنى من آنم که رستم جوانمرد بود. من آنم که اسلام برحق است. خب اسلام برحق است، به تو چه ! ما داریم سرمایه اسلام را مصرف می کنیم، سرمایه اى که مجاهدانى از شهریور هزار و سیصد و بیست به این طرف با خون دل و اشک چشم جمع کردند...

 قبل از انقلاب مثلاً یک مسجد پیدا می شد به نام مسجد الجواد میدان هفت تیر یا حسینیه ارشاد، و جورى تولید فکر می شد از داخل آن یک محل، که هنوز که هنوز است آدم آرزو می کند که آیا می شود باز هم چنین کارهایى کرد؟!

 بیست و پنج یا بیست و شش نهاد کاملاً مجهز با تشکیلات سراسرى کشورى داریم که  قبل از انقلاب، آرزوى یکى از آن ها هم در ذهن کسى نمی آمد:
 سازمان تبلیغات اسلامى،
 شوراى سیاست گذارى ائمه جمعه،
سازمان هاى فرهنگى هنرى شهردارى ها 
دفتر تبلیغات قم که ده ها هزار طلبه در اختیار دارد، 
پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه،
 ستاد اقامه نماز،
 مرکز کامپیوترى علوم اسلامى،
  بنیاد شهید،
 شوراى عالى انقلاب فرهنگى،
  معاونت تبلیغ حوزه علمیه قم،
  مرکز امور مساجد
 ️سازمان صدا و سیما که خودش یک امپراطورى است،
 انجمن اسلامى دانش آموزان که در کل دبیرستان ها حضور دارند،
 سازمان فرهنگ و ارتباطات که در کل کشورهاى دنیا نمایندگى دارند،
 مرکز اسناد انقلاب اسلامى که همین مرکز با کار درست روى اسناد می تواند براى یک نسل هویت سازى کند، 
 شوراى عالى قرآن،
 آستان حضرت عبدالعظیم 
 آستان قدس
  و ... 
  
این یعنى بخشى از امکانات فرهنگى کشور، اما چگونه است که ما باز هم کم می آوریم؟! مشکل کجاست؟

یکى از مشکلات این است که ما فکر می کنیم مردم ماشین هستند، یعنى به آن ها باید اطلاعات بدهیم و بگوییم تغییر کن، فکر کردیم که مشکل مردم فقط مجهولات نظرى است. 
مردم آدم هستند و آدم با آدم رو به رو می شود. 
یک وقتى در جلسه اى سال ها قبل صحبت می کردم، یک دانشجویى بلند شد و علیه قرآن چیزى گفت، من به حساب خودم، قشنگ نیم ساعت جوابش را دادم، از او سوال کردم که ابهام دیگرى مانده؟ گفت نه، بعد از جلسه آمد پیش من و تشکر کرد، گفت سوالم را جواب دادى، از حرف هایتان خوشم می آید، اما از خودتان بدم می آید! 
️یعنى ما اگر درست ترین حرف ها را هم بزنیم، باز معلوم نیست کار فرهنگى شده باشد، ضمن این که گاهى اوقات حرف هایمان هم درست نیست.

حسن رحیم پور ازغدی،"دین، شروع عقلانى" 

 

۰ نظر ۲۱ اسفند ۹۸ ، ۱۰:۵۲