روشنفکری دینی

سیری در روشنگریهای نجات بخش

روشنفکری دینی

سیری در روشنگریهای نجات بخش

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اخلاق» ثبت شده است

 

 

ما منابع غنى اسلام یعنى قرآن و سنت و سیره پیامبر و اهل بیت را در اختیار داشتیم که نه تنها کلیات را بیان کرده اند بلکه به ریزترین جزئیات هم اشاره داشته اند مثل اخلاق در خانه، اخلاق اقتصادى، اخلاق جنسى، اخلاق سیاسى، اخلاق در تعلیم و تربیت، اخلاق در پوشش...

به نظر من اگر در شرق و غرب عالم راجع به اخلاق کلى گویى کرده باشند، در سنت ما، مبانى، کاملاً دقیق و جزئیات کاملاً روشن است. 
منتهى ما مثل بچه پولدارهایى می مانیم که خاطرشان جمع است که حساب بانکى شان پر از پول است و دیگر زحمتى براى برنامه ریزى و کار و تلاش و نظم نمی کنند و چشم بسته دست می کنند توى جیب بابا و یک چیزى برمی دارند. 

این غناى منابع فکرى ما، باعث تنبلى ما شده، تنبلى روحانیت، تنبلى دانشگاه و حوزه، تنبلى رسانه ها و ما مفت خور بار آمده ایم. 
مثل اقتصادمان که خاطرمان جمع است نفت داریم و این نفت رفو می کند تمام ضعف هاى مدیریتى ما را و هر کجا کم می آوریم دلمان به آن خوش است. 

در مباحث فلسفى و نظرى و اخلاق و حقوق و اقتصاد هم، هر جا که باید بنشینیم و فکر کنیم و عرق بریزیم و بحث و مناظره کنیم و بی خوابى بکشیم و بنویسیم و تحقیق کنیم و پاسخگو باشیم، می گوییم ولش کن آقا! این ها که هست ... 
این است حکایت تنبلى و مفت خورى اى که بر ما در حوزه اندیشه حاکم شده. 
مثلاً می خواهیم راجع به اخلاق صحبت کنیم، یک ربع قبل از جلسه دست مى کنیم و یک کتاب را از کتابخانه برمی داریم و با خود می گوییم خیلى خوب، من همین حدیث را که بخوانم و معنا کنم، دیگر بس است. واقعاً هم بس است، اما این باعث شده که ما دیگر فکر نمی کنیم. 
ما از نظر نظریه پردازى در بستر بسیارى از علوم، در یکى دو قرن اخیر عقیم شده ایم. مغزها تعطیل شده و تار عنکبوت بسته و همه به مرخصى رفته اند. 
نتیجه اش این شده که وقتى می خواهیم از اخلاق دینى صحبت کنیم، مجبوریم فقط کلیات را بگوییم و یا آیه و حدیث را فقط ترجمه کنیم. تازه همان را هم درست ترجمه نمی کنیم و همه ابعاد حدیث را خودمان نمى فهمیم که به بقیه بگوییم.

این را به شما بگویم، تا کسى نفهمد که چه نظریاتى در غرب و شرق، قدیم و جدید درباره اخلاق گفته شده،  اهمیت احادیث اخلاقى ما را متوجه نمی شود. 
نمى فهمد که این روایت، این سنت و روش، پاسخ پانزده مکتب اخلاقى را در دنیا دارد می دهد. 
این ها را نمی فهمیم، درست مثل بچه اى با الماس گران بهایى در دست که دارد با آن تیله بازى می کند.

حسن رحیم پور ازغدی،  انسان شدگى 

 

۰ نظر ۲۱ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۱۹

تجربه نشان داده است  آنجا که دین از اخلاق جدا شده ، اخلاق خیلی عقب مانده است . هیچ یک از مکاتب اخلاقی غیر دینی در کار خود موفقیت نیافته اند . قدر مسلم این است که دین لا‌اقل به عنوان یک پشتوانه برای اخلاق بشر ضروری است .
 ... به هر نسبت که دین و ایمان ضعیف گردیده عملا دیده شده است که اخلاق بشر پائین آمده . اینست که برای ایمان،  لااقل به عنوان پشتوانه ای برای اخلاق -اگر نگوئیم تنها ضامن اجرای آن–  باید ارزش فوق العاده قایل باشیم .

مرتضی مطهری، 
تعلیم و تربیت در اسلام،ص۸۳

 

۰ نظر ۱۹ اسفند ۹۸ ، ۱۱:۱۰

مردم را برای همیشه نمی‌‏شود ناآگاه نگه داشت.

گذشته از این، خود پیشرفت و توسعه تمدن خواه ناخواه منجر به یک سلسله بیداری‌ها می‏‌شود.

 استعمار چه بخواهد چه نخواهد، افکار پخش می‏‌شود، و انواع وسائل ارتباطی دیگری که هست.

این بود که به فکر نیرنگ دیگری افتادند و آن این که آن بال دیگر را خراب کنند. بال دیگر چیست؟

بال اراده، بال احساس شرف و کرامت ذات و این که من انسان هستم، بال اخلاق.

تا وقتی که مردم جاهل بودند، برنامه فاسد کردن انسان‌ها از نظر اخلاق چندان برای استعمار مطرح نبود، نیازی به آن نبود. ولی از روزی که دیدند آگاهی تدریجا دارد پیدا می‏‌شود، نمی‌‏شود جلو آگاهی را گرفت و مردم را برای همیشه در بی‌‏خبری گذاشت، گفتند حالا وقت این است که آن بال دیگر را از مردم بگیریم و آن، بال اخلاق، بال پاکی و طهارت است. 

اینجا بود که به مسئله اشاعه انواع فساد اخلاق‌‏ها به عنوان یک مخدّر و یک امر تخدیر کننده پرداختند.

ولی این مسئله را به این نام نمی‏‌گفتند، همان را هم به نام تمدن، پیشرفت و آزادی می‌‏گفتند. به نام تمدن و پیشرفت و آزادی و از راه فساد اخلاق، بی‌‏حسی ایجاد می‌‏کردند. 

انسان اگر عالم و آگاه هم بشود، وقتی که خُلق و روحیه‌‏اش فاسد شد، نه تنها آن آگاهی به سود خود و جامعه‌‏اش نیست، بلکه همان آگاهی بیشتر به زیان جامعه‌‏اش تمام می‌‏گردد.

مرتضی مطهری،

آینده انقلاب اسلامی، ص۲۱۴-۲۱۳

 

۰ نظر ۰۴ بهمن ۹۸ ، ۱۲:۲۲